- چارقب
- چارتکه گونه ای جامه ویژه مهان و فرماندهان پارسی است نوعی از لباس پادشاهان و امرا: (دامن آلوده مکن چارقب هستی را جامه عاریه را پاک نگه باید داشت) (شفیع اثر) توضیح این کلمه را مولف غیاث ترکی دانسته ولی در فرهنگ نظام (قب) عربی (پاره های درون جیب پیراهن) محسوب شده و همین صحیح مینماید. برخی (چارقد) را محرف همین کلمه دانند
معنی چارقب - جستجوی لغت در جدول جو
- چارقب ((قَ))
- نوعی از لباس پادشاهان و امراء. ضح برخی «چارقد» را محرف همین کلمه دانند
- چارقب
- چهارقب،
برای مثال هر شاه بیت من که در این طرز گفته ام / شاهان به گرد چارقب زر نوشته اند (نظام قاری - لغتنامه - چارقب) ، دامن آلوده مکن چارقب هستی را / جامۀ عاریه را پاک نگه باید داشت(شفیع اثر - لغتنامه - چارقب)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چهار سوره از قرآن کریم که هر یک از آن با کلمه (قل) آغاز میشود
جامه ای که زنان زیر چادر بر سر افکنند
پارچۀ نازک چهارگوشه که زنان برسر می کنند
نوعی جامه با حاشیۀ زردوزی که پادشاهان ایران و توران بر تن می کردند
گردن کلفت
کلمه ترکی، نوعی کفش است
نوعی کفش چرمی با بندها و تسمه های دراز که بندهای آن به ساق پا پیچیده می شود، چارغ، شمل، شم، پاتابه، پاتوه، پای تابه، پالیک