معنی چارقد
- چارقد
- پارچۀ نازک چهارگوشه که زنان برسر می کنند
واژههای مرتبط با چارقد
چارقد
- چارقد
- جامه ای که زنان زیر چادر بر سر افکنند
چارقد
- چارقد
- روسری، پارچه ای نازک و چهارگوش که خانم ها دو تا کرده و با آن موهای سر را می پوشانند
چارقد
- چارقد
- جامه ای که زنان زیر چادر بر سر افکنند. پارچه ای سه گوشه یا چهارگوشه که زنان بر سر بندند. روسری. روپاک. معجر. مقنعه. خمار. نصیف. شالی که آن را دور سر پیچند و سر و گردن را بدان پوشند و ظاهراً مخفف ’چادرقد’ باشد. و رجوع بچادر شود
چارقد
- چارقد
- چارق، حجاب، روسری، لچک، محجر، مقصوره، مقنعه
چارقد
- چارقد
- روسری که به طورمعمول چهارگوشه است و سه گوشه آن را لچک achek
چارقل
- چارقل
- چهار سوره از قرآن کریم که هر یک از آن با کلمه (قل) آغاز میشود
چارقب
- چارقب
- چارتکه گونه ای جامه ویژه مهان و فرماندهان پارسی است نوعی از لباس پادشاهان و امرا: (دامن آلوده مکن چارقب هستی را جامه عاریه را پاک نگه باید داشت) (شفیع اثر) توضیح این کلمه را مولف غیاث ترکی دانسته ولی در فرهنگ نظام (قب) عربی (پاره های درون جیب پیراهن) محسوب شده و همین صحیح مینماید. برخی (چارقد) را محرف همین کلمه دانند
چارحد
- چارحد
- شرق و غرب و جنوب و شمال
چهارقد
- چهارقد
- سرپوش و سرانداز زنان
