چهار جهت اصلی که عبارت است از مشرق، مغرب، شمال و جنوب، چهار سمت چهارجهت فرعی: چهار جهتی که بین چهار جهت اصلی قرار دارد و عبارت است از شمال شرقی، جنوب شرقی، شمال غربی و جنوب غربی
چهار جهت اصلی که عبارت است از مشرق، مغرب، شمال و جنوب، چهار سمت چهارجهت فرعی: چهار جهتی که بین چهار جهت اصلی قرار دارد و عبارت است از شمال شرقی، جنوب شرقی، شمال غربی و جنوب غربی
ده کوچکی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر 81 هزارگزی شمال خاوری شادگان و 5 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو اهواز به خلف آباد با 10 تن سکنه، ساکنین از طایقۀ بنی خالد می باشند، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
ده کوچکی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر 81 هزارگزی شمال خاوری شادگان و 5 هزارگزی باختر راه اتومبیل رو اهواز به خلف آباد با 10 تن سکنه، ساکنین از طایقۀ بنی خالد می باشند، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
مخفف چهارده. تعیینی عددی که شامل میشود عدد ده بعلاوۀ چهار را. (ناظم الاطباء). عدد دورقمی مرکب از چهار و ده. عددی در مرتبۀ عشرات. اربعهعشر. دو برابر عدد هفت. عددی است میان سیزده و پانزده و صورت آن با ارقام هندی این است: (14) و (14) و با ارقام رومی (XIV) : چو عمر آمد بحد چارده سال برآمد مرغ دانش را پر وبال. نظامی. گر شغل دگر حرام بودی در چارده مه تمام بودی. نظامی. ، بدر و ماه تمام. (ناظم الاطباء). - مثل ماه شب چارده، سخت زیباروی. و رجوع به بدر و ماه شود. - مه چارده، ماه چارده. ماه شب چارده. پرماه: حور عین میگذرد در نظر سوختگان یا مه چارده یا لعبت چین میگذرد. سعدی. تو سرو دیده ای که کمر بست بر میان یا ماه چارده که بسر برنهد کلاه. سعدی. چارده ساله بتی چابک شیرین دارم که به جان حلقه بگوش است مه چاردهش. حافظ (دیوان چ قزوینی ص 196)
مخفف چهارده. تعیینی عددی که شامل میشود عدد ده بعلاوۀ چهار را. (ناظم الاطباء). عدد دورقمی مرکب از چهار و ده. عددی در مرتبۀ عشرات. اربعهعشر. دو برابر عدد هفت. عددی است میان سیزده و پانزده و صورت آن با ارقام هندی این است: (14) و (14) و با ارقام رومی (XIV) : چو عمر آمد بحد چارده سال برآمد مرغ دانش را پر وبال. نظامی. گر شغل دگر حرام بودی در چارده مه تمام بودی. نظامی. ، بدر و ماه تمام. (ناظم الاطباء). - مثل ماه شب چارده، سخت زیباروی. و رجوع به بدر و ماه شود. - مه چارده، ماه چارده. ماه شب چارده. پُرماه: حور عین میگذرد در نظر سوختگان یا مه چارده یا لعبت چین میگذرد. سعدی. تو سرو دیده ای که کمر بست بر میان یا ماه چارده که بسر برنهد کلاه. سعدی. چارده ساله بتی چابک شیرین دارم که به جان حلقه بگوش است مه چاردهش. حافظ (دیوان چ قزوینی ص 196)
در چند ولایت واقع است در ملک هزار جریب قریب بدامغان چون بر پشتۀ کوه قلعه ای دارد و قلعۀ بالای کوه را کلات و کلاته گویند به چارده کلاته موسوم شده و اجدادمؤلف از آنجا برخاسته اند. دیگری در خراسان است و آن چارده سنخاس گویند و چهار قلعۀ بزرگ است که بفاصله اندک در فضای جلگۀ سنخاس واقع شده و از آنجا تا جاجرم هشت فرسنگ راه کویر بی آب است و مایل بسمت مغرب است و در بندها در این راه است که معبر تراکمه است به جاجرم و اسفراین و شاهرود و این چارده بر سمت جنوب بجنورد واقع شده و سنخاس و قلعه سپید و اندجان و جعفرآباد در این محل واقع است. (انجمن آرای ناصری)
در چند ولایت واقع است در ملک هزار جریب قریب بدامغان چون بر پشتۀ کوه قلعه ای دارد و قلعۀ بالای کوه را کلات و کلاته گویند به چارده کلاته موسوم شده و اجدادمؤلف از آنجا برخاسته اند. دیگری در خراسان است و آن چارده سنخاس گویند و چهار قلعۀ بزرگ است که بفاصله اندک در فضای جلگۀ سنخاس واقع شده و از آنجا تا جاجرم هشت فرسنگ راه کویر بی آب است و مایل بسمت مغرب است و در بندها در این راه است که معبر تراکمه است به جاجرم و اسفراین و شاهرود و این چارده بر سمت جنوب بجنورد واقع شده و سنخاس و قلعه سپید و اندجان و جعفرآباد در این محل واقع است. (انجمن آرای ناصری)
نام چندین مرد است که مادرشان را ام الخارجه می گفتند و گویند ام الخارجه نام زنی بود از قبیلۀ بجیله که فرزندان زیادی از قبائل بوجود آورد او را خطب (بسیارشوهرخواه) خطاب می کردند در حالی که او خود را نکح (بسیار مورد تقاضای زناشوئی واقع شونده) می خواند و منه المثل: اسرع من نکاح ام خارجه. رجوع به شرح قاموس و ناظم الاطباء شود
نام چندین مرد است که مادرشان را ام الخارجه می گفتند و گویند ام الخارجه نام زنی بود از قبیلۀ بجیله که فرزندان زیادی از قبائل بوجود آورد او را خَطِب (بسیارشوهرخواه) خطاب می کردند در حالی که او خود را نکح (بسیار مورد تقاضای زناشوئی واقع شونده) می خواند و منه المثل: اسرع من نکاح ام خارجه. رجوع به شرح قاموس و ناظم الاطباء شود
نام قریه ای است از افریقا از نواحی تونس. و ابوالقاسم بن محمد بن ابوالقاسم خارجی فقیه که بر مذهب مالک بن انس بوده است و قبل از ششصد هجری مرده است منسوب به آنجاست. (معجم البلدان ج 3 ص 386)
نام قریه ای است از افریقا از نواحی تونس. و ابوالقاسم بن محمد بن ابوالقاسم خارجی فقیه که بر مذهب مالک بن انس بوده است و قبل از ششصد هجری مرده است منسوب به آنجاست. (معجم البلدان ج 3 ص 386)
مؤنث خارج. ملک غیر از وطن برای شخص، به اصطلاح کتاب پاورقی را گویند. (ناظم الاطباء) ، بیگانه. اجنبی. مقابل داخله. انیران. نیران. - وزارت خارجه و وزارت امور خارجه، وزارت خانه ای است که کارهای بین المللی را انجام می دهد. (فرهنگ نظام). رجوع به حواشی برهان قاطع چ معین شود
مؤنث خارج. ملک غیر از وطن برای شخص، به اصطلاح کتاب پاورقی را گویند. (ناظم الاطباء) ، بیگانه. اجنبی. مقابل داخله. اَنیران. نیران. - وزارت خارجه و وزارت امور خارجه، وزارت خانه ای است که کارهای بین المللی را انجام می دهد. (فرهنگ نظام). رجوع به حواشی برهان قاطع چ معین شود
یکی از روات است و در کتاب مصاحف نام او آمده است: حدثنا عبداﷲ قال حدثنا ابوطاهر قال اخبرنا ابن وهب قال اخبرنی مالک عن ابن شهاب عن سالم و خارجه: ان ابابکر الصدیق کان جم-ع القرآن فی قراطیس، (ص 9 سطر 16 کتاب مصاحف)
یکی از روات است و در کتاب مصاحف نام او آمده است: حدثنا عبداﷲ قال حدثنا ابوطاهر قال اخبرنا ابن وهب قال اخبرنی مالک عن ابن شهاب عن سالم و خارجه: ان ابابکر الصدیق کان جم-ع القرآن فی قراطیس، (ص 9 سطر 16 کتاب مصاحف)
کشتی بزرگ جنگی. (منتهی الارب). ج، بوارج. جهاز یا کشتی بزرگ جنگی. (آنندراج). ساختمان بزرگ جنگ. (دمزن). بیرونی گوید: کلمه هندیست از ریشه ’بیره’ تعریب شده است و آنرا بر بوارج جمع بسته اند. و چون راهزنان دریائی در ساحل هند کشتی ها را غارت میکردند آنان را بدین نام خواندند چنانکه یاران همین دسته را در دریای روم قرصان خواندند. (ماللهند)
کشتی بزرگ جنگی. (منتهی الارب). ج، بوارج. جهاز یا کشتی بزرگ جنگی. (آنندراج). ساختمان بزرگ جنگ. (دِمزن). بیرونی گوید: کلمه هندیست از ریشه ’بیره’ تعریب شده است و آنرا بر بوارج جمع بسته اند. و چون راهزنان دریائی در ساحل هند کشتی ها را غارت میکردند آنان را بدین نام خواندند چنانکه یاران همین دسته را در دریای روم قرصان خواندند. (ماللهند)
چهار حد اصلی. چهارسوی وچهارطرف: چهار جهت اصلی، مشرق، مغرب، شمال و جنوب. چهار جهت فرعی، شمال شرقی، شمال غربی، جنوب شرقی و جنوب غربی، عالم. رجوع به چارجهت شود
چهار حد اصلی. چهارسوی وچهارطرف: چهار جهت اصلی، مشرق، مغرب، شمال و جنوب. چهار جهت فرعی، شمال شرقی، شمال غربی، جنوب شرقی و جنوب غربی، عالم. رجوع به چارجهت شود
چارگوهر. چار عنصر. چارآخشیج. عناصر اربعه. آب و خاک و باد و آتش: پسری چون تو نزادند در این شش روزن هفت سیاره و نه دایره و چارگهر. سنایی. پیر حکمت نه پیر هفت اختر پیر ملت نه پیر چارگهر. سنایی. بر هفت خزانه در گشاده بر چارگهر قدم نهاده. نظامی. و رجوع به چارگوهر و چهارگوهر شود
چارگوهر. چار عنصر. چارآخشیج. عناصر اربعه. آب و خاک و باد و آتش: پسری چون تو نزادند در این شش روزن هفت سیاره و نه دایره و چارگهر. سنایی. پیر حکمت نه پیر هفت اختر پیر ملت نه پیر چارگهر. سنایی. بر هفت خزانه در گشاده بر چارگهر قدم نهاده. نظامی. و رجوع به چارگوهر و چهارگوهر شود
اصطلاح قمار. اصطلاحی در بازی ورق. چهار ورق از ورقهای بازی که بر هریک هشت خال نقش شده باشد. چهار ورق هشت خال (هشت خال گلابی سیاه (پیک) و هشت خال خاج (گشنیز) و هشت خال دل و هشت خال خشت)
اصطلاح قمار. اصطلاحی در بازی ورق. چهار ورق از ورقهای بازی که بر هریک هشت خال نقش شده باشد. چهار ورق هشت خال (هشت خال گلابی سیاه (پیک) و هشت خال خاج (گشنیز) و هشت خال دل و هشت خال خشت)
پرنده ایست کوچک از تیره سبکبالان از گروه دندانی منقاران قدش کمی از گنجشک بزرگتر ولی از قمری کوچکتر است. رنگ پرهای بدنش برنزی مایل به زرد میباشد. پرنده ایست حشره خوار و اجتماعی و چون آفت ملخ است برای زراعت مفید میباشد. در حدود 6 گونه از آن شناخته شده و در ایران فراوانست. یا سار سیاه گونه ای سار که در نواحی گردن و سرو کناره بالها و در انتهای دم دارای پرهای تیره و بقیه پرهایش قرمز رنگ است و جثه اش هم از سار معمولی کمی بزررگتر است و در دفع ملخ بسیار مفید است. در نواحی آسیای صغیر و آسیای مرکزی و ایران میزید
پرنده ایست کوچک از تیره سبکبالان از گروه دندانی منقاران قدش کمی از گنجشک بزرگتر ولی از قمری کوچکتر است. رنگ پرهای بدنش برنزی مایل به زرد میباشد. پرنده ایست حشره خوار و اجتماعی و چون آفت ملخ است برای زراعت مفید میباشد. در حدود 6 گونه از آن شناخته شده و در ایران فراوانست. یا سار سیاه گونه ای سار که در نواحی گردن و سرو کناره بالها و در انتهای دم دارای پرهای تیره و بقیه پرهایش قرمز رنگ است و جثه اش هم از سار معمولی کمی بزررگتر است و در دفع ملخ بسیار مفید است. در نواحی آسیای صغیر و آسیای مرکزی و ایران میزید