مخفف چهارده. تعیینی عددی که شامل میشود عدد ده بعلاوۀ چهار را. (ناظم الاطباء). عدد دورقمی مرکب از چهار و ده. عددی در مرتبۀ عشرات. اربعهعشر. دو برابر عدد هفت. عددی است میان سیزده و پانزده و صورت آن با ارقام هندی این است: (14) و (14) و با ارقام رومی (XIV) : چو عمر آمد بحد چارده سال برآمد مرغ دانش را پر وبال. نظامی. گر شغل دگر حرام بودی در چارده مه تمام بودی. نظامی. ، بدر و ماه تمام. (ناظم الاطباء). - مثل ماه شب چارده، سخت زیباروی. و رجوع به بدر و ماه شود. - مه چارده، ماه چارده. ماه شب چارده. پرماه: حور عین میگذرد در نظر سوختگان یا مه چارده یا لعبت چین میگذرد. سعدی. تو سرو دیده ای که کمر بست بر میان یا ماه چارده که بسر برنهد کلاه. سعدی. چارده ساله بتی چابک شیرین دارم که به جان حلقه بگوش است مه چاردهش. حافظ (دیوان چ قزوینی ص 196)