جدول جو
جدول جو

معنی پیقو - جستجوی لغت در جدول جو

پیقو
دهی از دهستان جرگلان بخش مانه شهرستان بجنورد، واقع در 10 هزارگزی خاور بجنورد، سر راه قدیم بجنورد به قوچان، کوهستانی، سردسیر، دارای 118 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات و بنشن و تریاک، شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری و راه آن مالروست، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی از دهستان جرگلان بخش مانه شهرستان بجنورد، واقع در 63 هزارگزی شمال باختری مانه، کوهستانی، گرمسیر، دارای 394 تن سکنه، آب آنجا از رودخانه، محصول آن غلات، شغل اهالی آنجا زراعت و راه آن مالروست، (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیرو
تصویر پیرو
آنکه از پی دیگری می رود، ازپی رونده، تابع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیلو
تصویر پیلو
مسواک، مسواکی که از چوب اراک درست کنند، در علم زیست شناسی درخت اراک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیغو
تصویر پیغو
پرنده ای شکاری از تیرۀ باز با بال های سفید، نوک سیاه و چشم های قهوه ای مایل به قرمز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پینو
تصویر پینو
کشک، ماده ای جامد یا مایع از انواع لبنیات که از جوشاندن دوغ تهیه می شود، قروت، کتغ، تیکوز، کتخ
قره قروت، مادۀ خوراکی ترش مزه که از جوشاندۀ غلیظ شدۀ آب ماست تهیه می شود، لیولنگ، کشک سیاه، هلباک، ترپک، ترف، ریخبین، هبولنگ، رخبین برای مثال شعر ژاژ از دهان من شکر است / شعر نیک از دهان تو پینو (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
کیسه، کیسۀ پول
نوعی سرو کوهی در جنگل های شمال ایران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیگو
تصویر پیگو
نوعی آبگینۀ سبز رنگ که در ناحیۀ پیگو در هندوستان ساخته می شده، نوعی لعل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریقو
تصویر ریقو
ضعیف و ناتوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
تابع، مقتدی، مقلد، پس رو
فرهنگ لغت هوشیار
حاکم خلخ، پادشاه ترکستان: اندر عمل تسکین عیار بک غازی بندند میان پیشت صد پیغو و صد تکسین. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی آبگینه که در پیگو سازند و سبز رنگ باشد مانند زمرد، قسمی لعل: تو پیگویی از آن باشد مقام لعل در پیگو تو ویرانی از آن آمد مقام گنج در ویران. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
دوغ ترش که خشک کرده باشند کشک قورت ترف: نیکی بگزین و بد بنادان ده، روغن بخر و جدا کن از پینو. (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیلو
تصویر پیلو
مسواک، درخت اراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیقو
تصویر طیقو
سیاخوت ک گونه ای مرغابی یلوه تیتو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
پیر کوچک اندام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پینو
تصویر پینو
((پِ))
کشک، قره قروت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
((پَ یا پِ رُ یا رَ))
پس رو، دنبال رو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
کیسه، کیسه پول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
مرید، طرفدار، تابع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیجو
تصویر پیجو
پیجر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
Following
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
suivant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
siguiente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
अनुसरणीय
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
mengikuti
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
ถัดไป
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
volgend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
seguinte
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
seguente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
跟随的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
następny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
наступний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
folgend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
следующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیرو
تصویر پیرو
הבא
دیکشنری فارسی به عبری