جدول جو
جدول جو

معنی پیغو

پیغو
پرنده ای شکاری از تیرۀ باز با بال های سفید، نوک سیاه و چشم های قهوه ای مایل به قرمز
تصویری از پیغو
تصویر پیغو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پیغو

پیغو

پیغو
حاکم خلخ، پادشاه ترکستان: اندر عمل تسکین عیار بک غازی بندند میان پیشت صد پیغو و صد تکسین. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیغو

پیغو
ملک صالح، ، صاحب قاموس الاعلام ترکی گوید بیست و چهارمین تن از حکام ترک مصر و آخرین آنان، او پس از مرگ علی، معروف بملک منصور، در 783 هجری قمریجلوس کرد و بعلت حداثت سن اتابک او برقوق چرکسی به ادارۀ امور پرداخت و پس از یک سال و نیم به اتفاق امرا رسماً تاج شاهی بر سر نهاد و او آخرین این سلسله است و پس از او غلامان چرکسی به حکومت مصر رسیدند
لغت نامه دهخدا

پیگو

پیگو
نوعی آبگینه که در پیگو سازند و سبز رنگ باشد مانند زمرد، قسمی لعل: تو پیگویی از آن باشد مقام لعل در پیگو تو ویرانی از آن آمد مقام گنج در ویران. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

پینو

پینو
دوغ ترش که خشک کرده باشند کشک قورت ترف: نیکی بگزین و بد بنادان ده، روغن بخر و جدا کن از پینو. (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار