جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پیجو

پیغو

پیغو
حاکم خلخ، پادشاه ترکستان: اندر عمل تسکین عیار بک غازی بندند میان پیشت صد پیغو و صد تکسین. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیگو

پیگو
نوعی آبگینه که در پیگو سازند و سبز رنگ باشد مانند زمرد، قسمی لعل: تو پیگویی از آن باشد مقام لعل در پیگو تو ویرانی از آن آمد مقام گنج در ویران. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

پینو

پینو
دوغ ترش که خشک کرده باشند کشک قورت ترف: نیکی بگزین و بد بنادان ده، روغن بخر و جدا کن از پینو. (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

پی جو

پی جو
جویندۀ رد و اثر چیزی
پی جوی کسی یا چیزی شدن: در جستجوی کسی یا چیزی برآمدن
پی جو
فرهنگ فارسی عمید