- پیشینگی
- تقدم
معنی پیشینگی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وقت نماز ظهر، وقت نماز پیشین، ظهر، پیشینگاه، پیشینگهان
دیرینه بودن، سابقه خدمت اداری مدت زمانی که از آغاز اشتغال بخدمت یک کارمند سپری شده سابقه
ابهام
پراکندگی تفرق
پریشان شدگی
کیفیت و حالت پوشیده، مستوری مستور بودن خفا، ابهام التباس شبهه
پارچه ای که قصاب و آهنگر و آشپز و غیره بر میان بندند تا جامه شان از چربی و آتش مصون ماند
کیفیت و حالت عمل پیش جنگ
خمیدگی، گردش، مانند پیچیدگی چشم و زبان
عمل پیشاهنگ پیشرو بودن: شبانی بود گله گوسفند داشت تیسی را ز روی نام به پیشاهنگی گله مرتب گردانید، تربیت جوانان نیکو کار طبق مقررات مخصوص. توضیح این کلمه را بدین معنی در قرن حاضر برابر انگلیسی اسکاوت ترینینگ پذیرفته اند. توضیح، سازمان جهانی تربیتی و ورزشی که تشکیلات آن تا حدی شبیه سازمان نظامی است. منش افراد پیشاهنگ: آماده باش و روش آنان هر روز لااقل یک کار نیک انجام بده. است. موسس این سازمان لرد بیدن یاول است
قدماء، اسلاف، معتقدمان اولین
پیشین گاه
دیرینه بودن، کهنگی، قدمت
حالت هر چیز پوشیده، مستوری
حالت پریشانی، آشفتگی، شوریدگی
پیشینیان، گذشتگان، قدما، اسلاف، برای مثال گه از لوح ناخوانده عبرت پذیر / گه از صحف پیشینگان درس گیر (نظامی۵ - ۷۵۳)
حالت و چگونگی پیچیده، پیچیده بودن
پراکندگی، پاشیدگی، پریشانی، تفرقه
وقت نماز ظهر، وقت نماز پیشین، ظهر، پیشینگه، پیشینگهان
سازمان تربیتی و ورزشی در بیشتر کشورهای جهان که شاگردان مدارس و جوانان را با منش پیشاهنگی که پرورش جسم و فکر و آمادگی برای کارهای نیک است آشنا می سازد، نوعی تعلیم وتربیت ورزشی برای شاگردان مدارس و جوانان که شبیه تعلیمات نظامی است و جوانان را ورزیده، نیکوکار و فداکار بارمی آورد
Collapsibility
Complexity, Complication, Entanglement, Intertwinement, Intricacy, Ramification, Sophistication, Trickiness
Bushiness
сложность , осложнение , запутанность , переплетение , сложность , ветвление , утонченность
кустистость
обрушимость
Komplexität, Komplikation, Verstrickung, Verflechtung, Verzweigung, Raffinesse, Kniffligkeit
Buschigkeit
Zusammenbruchbarkeit
складність , ускладнення , заплутаність , переплетіння , складність , відгалуження , витонченість , хитрість
кущистість
схильність до руйнування