معنی پیشینگی - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با پیشینگی
پیشینگه
- پیشینگه
- وقت نماز ظهر، وقت نماز پیشین، ظهر، پیشینگاه، پیشینگَهان
فرهنگ فارسی عمید
دیرینگی
- دیرینگی
- دیرینه بودن، سابقه خدمت اداری مدت زمانی که از آغاز اشتغال بخدمت یک کارمند سپری شده سابقه
فرهنگ لغت هوشیار
پوشیدگی
- پوشیدگی
- کیفیت و حالت پوشیده، مستوری مستور بودن خفا، ابهام التباس شبهه
فرهنگ لغت هوشیار
پیش لنگی
- پیش لنگی
- پارچه ای که قصاب و آهنگر و آشپز و غیره بر میان بندند تا جامه شان از چربی و آتش مصون ماند
فرهنگ لغت هوشیار