- پیشینگان
- قدماء، اسلاف، معتقدمان اولین
معنی پیشینگان - جستجوی لغت در جدول جو
- پیشینگان
- پیشینیان، گذشتگان، قدما، اسلاف،
برای مثال گه از لوح ناخوانده عبرت پذیر / گه از صحف پیشینگان درس گیر (نظامی۵ - ۷۵۳)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قدما، اسلاف
قدماء، گذشتگان
وقت نماز ظهر، وقت نماز پیشین، ظهر، پیشینگاه، پیشینگه
وقت نماز ظهر، وقت نماز پیشین، ظهر، پیشینگه، پیشینگهان
کسانی که در قدیم بوده و در سال های گذشته می زیسته اند، گذشتگان، قدما، اسلاف
جمع پیشین، گذشتگان، سابقان، مقابل پسینیان
وقت نماز ظهر پیشین گاه پیشین گه: ز پیشین گهان تا نماز دگر بمیدان نشد رزم ساز دگر. (نظامی)
وقت نماز پیشین وقت نماز ظهر: رفت روزی بوقت پیشین گاه تا در ان باغ روضه یا بد راه. (نظامی)
وقت نماز ظهر
اسلاف
وقت نماز ظهر، وقت نماز پیشین، ظهر، پیشینگاه، پیشینگهان