معنی پیشین گاه - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پیشین گاه
پیشین گاه
پیشین گاه
وقت نماز پیشین وقت نماز ظهر: رفت روزی بوقت پیشین گاه تا در ان باغ روضه یا بد راه. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
پیشین گاه
پیشین گاه
وقت نمازپیشین، وقت نماز ظهر، (غیاث)، پیشین گه: رفت روزی بوقت پیشین گاه تا در آن باغ روضه یابد راه، نظامی، رفت پیشین گاهی از ویرانه ای سوی بازار حلب دیوانه ای، زلالی
لغت نامه دهخدا
پیشینگاه
پیشینگاه
وقت نماز ظهر، وقت نماز پیشین، ظهر، پیشینگَه، پیشینگَهان
فرهنگ فارسی عمید
پیشین گه
پیشین گه
پیشین گاه. وقت نماز ظهر. ج، پیشین گهان: ز پیشین گهان تا نماز دگر بمیدان نشد رزم ساز دگر. نظامی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
پیشین گهان
پیشین گهان
وقت نماز ظهر پیشین گاه پیشین گه: ز پیشین گهان تا نماز دگر بمیدان نشد رزم ساز دگر. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
پیشینگان
پیشینگان
پیشینیان، گذشتگان، قدما، اسلاف، برای مِثال گه از لوح ناخوانده عبرت پذیر / گه از صحف پیشینگان درس گیر (نظامی۵ - ۷۵۳)
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.