یکی از جباران آتن است که معاصر و خویشاوند سلن بود و چندی در آتن بحکومت جباری نائل شد و با آنکه طرفداران کیلورگوس او را از آتن برون راندند مجدداً بدستیاری مردم بلاد تبا و آرگس و ناکسس بر آتن حکمروا شد و تا پایان عمر (528 قبل از میلاد) بر آن شهر حکومت کرد، پیزیستراتوس صنعت وزراعت را مشوق آمد و در آتن معابد و ابنیۀ بسیار بنا نهاد، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 468)
یکی از جباران آتن است که معاصر و خویشاوند سلن بود و چندی در آتن بحکومت جباری نائل شد و با آنکه طرفداران کیلورگوس او را از آتن برون راندند مجدداً بدستیاری مردم بلاد تبا و آرگس و ناکسس بر آتن حکمروا شد و تا پایان عمر (528 قبل از میلاد) بر آن شهر حکومت کرد، پیزیستراتوس صنعت وزراعت را مشوق آمد و در آتن معابد و ابنیۀ بسیار بنا نهاد، (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 468)
این نام بر اخلاف پیزیستراتوس اطلاق میشده است. (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 468). صاحب قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه پیسیسترات آرد: یکی از جبابرۀ آتن باستانی است و از خویشاوندان سولون مقنن مشهور بود در سایۀ ثروت و جسارت و به نیروی فصاحت و طلاقت توجه عامه را جلب کردو بدستیاری 6000 تن از مقربان در سنۀ 561 قبل از میلاد حکومت را علی رغم ممانعت سولون بچنگ آورد و پس از یک سال مگاکلیس ویرا طرد و باز جلب کرد، و در سال 552 دوباره طرد شد به اوبیا (یعنی اگریبوز) فرار کرد در سنۀ538 باز زمام حکومت را بدست آورد و با رفتاری عادلانه و عاقلانه محافظت میکرد تا در سال 528 قبل از میلاد درگذشت. پسرانش هیپارک و هیپباس جانشین وی شدند پیسیسترات حامی زراعت و راغب بنشر علم بود و جمعآوری اشعار هومربه امر و اهتمام وی شده است. (قاموس الاعلام ترکی)
این نام بر اخلاف پیزیستراتوس اطلاق میشده است. (ترجمه تمدن قدیم فوستل دوکولانژ ص 468). صاحب قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه پیسیسترات آرد: یکی از جبابرۀ آتن باستانی است و از خویشاوندان سولون مقنن مشهور بود در سایۀ ثروت و جسارت و به نیروی فصاحت و طلاقت توجه عامه را جلب کردو بدستیاری 6000 تن از مقربان در سنۀ 561 قبل از میلاد حکومت را علی رغم ممانعت سولون بچنگ آورد و پس از یک سال مگاکلیس ویرا طرد و باز جلب کرد، و در سال 552 دوباره طرد شد به اوبیا (یعنی اگریبوز) فرار کرد در سنۀ538 باز زمام حکومت را بدست آورد و با رفتاری عادلانه و عاقلانه محافظت میکرد تا در سال 528 قبل از میلاد درگذشت. پسرانش هیپارک و هیپباس جانشین وی شدند پیسیسترات حامی زراعت و راغب بنشر علم بود و جمعآوری اشعار هومربه امر و اهتمام وی شده است. (قاموس الاعلام ترکی)
پیز. شهر مرکزی ایالتی بهمین اسم در خطۀ توسکانه از ایتالیا. کنار نهر آرنز و 11 هزار گز بالاتر از مصب همین رودخانه و در 80هزارگزی مغرب شهر فلورانس واقعشده است. دارالفنون آن مشهور آفاق است و رصدخانه و کتابخانه و باغ نباتات و موزۀ تاریخ طبیعی و موزه های دیگر، مدارس کوران و کران و مدارس متوسطۀ داخلی وخارجی بسیار و آکادمی صنایع نفیسه دارد. این شهر درقرون وسطی بسی بزرگتر از این بود و 150000 تن سکنه داشت. پیزه یکی از بلاد بسیار قشنگ ایتالیاست کلیساهاو کاخها و ابنیۀ بسیار مشهور و رصیفهای زیبا و دلکش دارد. برجی 59گزی در این شهر دیده میشود که گالیله تجارب قوه ثقل را در اینجا بموقع اجرا گذارده است. این شهر به وسیلۀ خط آهن با فلورانس مربوط میباشد و در جوار آن حمامهای آب معدنی گوگرددار موجودست. آنجا مسقط رأس گالیلۀ نامبرده و بسیاری از مردمان مشهور بوده است. شهر بسیار قدیم است بعد از رومیان بدست گوتها ویران گشت، سپس ترمیم شد و در سال 888 میلادی بشکل یک جمهوری جداگانه درآمد، مدتی مدید یکی از پررونق ترین نقاط ایتالیا از لحاظ تجارت بود و با جنوه (ژن) رقابت میکرد. در آن زمان جزیره کورس و جزیره ساردنی و بسیاری از جزائر و اراضی دیگر تحت تصرف جمهوری پیزه بود، سپس از تصرف آن بیرون آمد و مدت مدیدی مشغول زد و خورد با سایر دول ایتالیا گردید و بدفعات تابع دول نیرومند گشت و پس از استرداد استقلال خود نیززمانی سرگرم منازعات داخلی شد. در ابتدای قرن 15 میلادی تابع حکومت فلورانس گردید و از آن زمان باز از توسکانه مجزا نگشته است. در سال 1409 میلادی یک محفل روحانی در پیزه انعقاد یافته است. (قاموس الاعلام ترکی) نام ایالتی به ایتالیا و آن از طرف شمال به ایالت لوکه و از طرف مشرق به ایالت فلورانس و سیانه و از جانب جنوب به ایالت گروستو و از سوی مغرب بدریای لیگوریا محدود و محاط میباشد. شهر لیوورنو با نقاط همجوارش در این ساحل واقع شده لیکن اداره اش مجزاست. مساحت آن 3123هزارگز مربع میباشد و نقاط داخلیش کوهستانی است و در سواحلش جلگه ها امتداد دارند. دو نهر آرنو و سرکو در این سرزمین جریان دارند. خاکش حاصلخیز و منبت میباشد محصولاتش عبارتست از: حبوبات متنوعه، انگور، توت، سبزه و غیره. در مصب نهرها مردابهائی دیده میشود و بهمین لحاظ هوایش سنگین است. مرغزارها و چمنزارهای بسیار دارد. از نظر صنایع عقب مانده است فقط دارای چند کار خانه کرباس بافی و ابریشم بافی است. (قاموس الاعلام ترکی)
پیز. شهر مرکزی ایالتی بهمین اسم در خطۀ توسکانه از ایتالیا. کنار نهر آرنز و 11 هزار گز بالاتر از مصب همین رودخانه و در 80هزارگزی مغرب شهر فلورانس واقعشده است. دارالفنون آن مشهور آفاق است و رصدخانه و کتابخانه و باغ نباتات و موزۀ تاریخ طبیعی و موزه های دیگر، مدارس کوران و کران و مدارس متوسطۀ داخلی وخارجی بسیار و آکادمی صنایع نفیسه دارد. این شهر درقرون وسطی بسی بزرگتر از این بود و 150000 تن سکنه داشت. پیزه یکی از بلاد بسیار قشنگ ایتالیاست کلیساهاو کاخها و ابنیۀ بسیار مشهور و رصیفهای زیبا و دلکش دارد. برجی 59گزی در این شهر دیده میشود که گالیله تجارب قوه ثقل را در اینجا بموقع اجرا گذارده است. این شهر به وسیلۀ خط آهن با فلورانس مربوط میباشد و در جوار آن حمامهای آب معدنی گوگرددار موجودست. آنجا مسقط رأس گالیلۀ نامبرده و بسیاری از مردمان مشهور بوده است. شهر بسیار قدیم است بعد از رومیان بدست گوتها ویران گشت، سپس ترمیم شد و در سال 888 میلادی بشکل یک جمهوری جداگانه درآمد، مدتی مدید یکی از پررونق ترین نقاط ایتالیا از لحاظ تجارت بود و با جنوه (ژن) رقابت میکرد. در آن زمان جزیره کورس و جزیره ساردنی و بسیاری از جزائر و اراضی دیگر تحت تصرف جمهوری پیزه بود، سپس از تصرف آن بیرون آمد و مدت مدیدی مشغول زد و خورد با سایر دول ایتالیا گردید و بدفعات تابع دول نیرومند گشت و پس از استرداد استقلال خود نیززمانی سرگرم منازعات داخلی شد. در ابتدای قرن 15 میلادی تابع حکومت فلورانس گردید و از آن زمان باز از توسکانه مجزا نگشته است. در سال 1409 میلادی یک محفل روحانی در پیزه انعقاد یافته است. (قاموس الاعلام ترکی) نام ایالتی به ایتالیا و آن از طرف شمال به ایالت لوکه و از طرف مشرق به ایالت فلورانس و سیانه و از جانب جنوب به ایالت گروستو و از سوی مغرب بدریای لیگوریا محدود و محاط میباشد. شهر لیوورنو با نقاط همجوارش در این ساحل واقع شده لیکن اداره اش مجزاست. مساحت آن 3123هزارگز مربع میباشد و نقاط داخلیش کوهستانی است و در سواحلش جلگه ها امتداد دارند. دو نهر آرنو و سرکو در این سرزمین جریان دارند. خاکش حاصلخیز و منبت میباشد محصولاتش عبارتست از: حبوبات متنوعه، انگور، توت، سبزه و غیره. در مصب نهرها مردابهائی دیده میشود و بهمین لحاظ هوایش سنگین است. مرغزارها و چمنزارهای بسیار دارد. از نظر صنایع عقب مانده است فقط دارای چند کار خانه کرباس بافی و ابریشم بافی است. (قاموس الاعلام ترکی)
دبر، است، کون در تداول عوام، مقعد، مغاکچۀ سرین و سوراخ پائین هر جاندار، نشین: تو خواه راضی باش ای رفیق و خواه مباش قضاست آن کت وارونه می کند پیزی، قائم مقام (از انجمن آرا)، - پیزی کسی را جا کردن، کارهای او را که بعلت نادانی یا کاهلی نتواند کرد بجای او کردن، - کون و پیزی کاری داشتن یا نداشتن، قوه اقدام و هم پشت کار و تعقیب آن کار داشتن یا نداشتن، همت انجام و حوصلۀ اتمام آن داشتن یا نداشتن، عاطل و بیکاره بودن یا نبودن، ، (تعبیری مثلی) شجاعت، دلاوری، رستم صولت و افندی پیزی، با صورتی حاکی از دلاوری و سیرتی جبان و ترسنده، افندی پیزی، سخت جبان، آنکه بصورت شجاع و دلیر نماید لیکن گاه جنگ بددل و جبان باشد، و از افندی اینجا مراد سربازهای ترکست که بقول اسدی: که ترکان بصورت پریچهره اند بجنگ اندرون پاک بی بهره اند، ، تکمۀ بواسیر
دبر، اِست، کون در تداول عوام، مقعد، مغاکچۀ سرین و سوراخ پائین هر جاندار، نشین: تو خواه راضی باش ای رفیق و خواه مباش قضاست آن کِت وارونه می کند پیزی، قائم مقام (از انجمن آرا)، - پیزی کسی را جا کردن، کارهای او را که بعلت نادانی یا کاهلی نتواند کرد بجای او کردن، - کون و پیزی کاری داشتن یا نداشتن، قوه اقدام و هم پشت کار و تعقیب آن کار داشتن یا نداشتن، همت انجام و حوصلۀ اتمام آن داشتن یا نداشتن، عاطل و بیکاره بودن یا نبودن، ، (تعبیری مثلی) شجاعت، دلاوری، رستم صولت و افندی پیزی، با صورتی حاکی از دلاوری و سیرتی جبان و ترسنده، افندی پیزی، سخت جبان، آنکه بصورت شجاع و دلیر نماید لیکن گاه جنگ بددل و جبان باشد، و از افندی اینجا مراد سربازهای ترکست که بقول اسدی: که ترکان بصورت پریچهره اند بجنگ اندرون پاک بی بهره اند، ، تکمۀ بواسیر
منسوب به پیزر، آنکه پیزر فرو شد، شیشه به پیزر گرفته تاازشکستن مصون ماند، سبدبافته ازپیزرو جگنو آنرا باری حمل نان لواش بکار برند، پیزر جگن: آن قدر باد بروتی که بسر داشت رقیب باد زن وار همه پیزری آمد بیرون. (لغ) -6 هیچکاره سست: این طبل پیزری کالبد را و این انبان پر شبه تن راچه پیش نهاده ای ک -7 شخص زبون پفیوز. پی زن: آنکه از اثرپای پیماینده را شناسد قایف: بعد از دیدن آن غار و سنگلاخ در خصوص این کرزپی زن شبهه کرد که گفت: این اثر قدم ابن ابی قحافه و این اثرقدم محمد ابن عبد الله است، اسب و دیگر ستور
منسوب به پیزر، آنکه پیزر فرو شد، شیشه به پیزر گرفته تاازشکستن مصون ماند، سبدبافته ازپیزرو جگنو آنرا باری حمل نان لواش بکار برند، پیزر جگن: آن قدر باد بروتی که بسر داشت رقیب باد زن وار همه پیزری آمد بیرون. (لغ) -6 هیچکاره سست: این طبل پیزری کالبد را و این انبان پر شبه تن راچه پیش نهاده ای ک -7 شخص زبون پفیوز. پی زن: آنکه از اثرپای پیماینده را شناسد قایف: بعد از دیدن آن غار و سنگلاخ در خصوص این کرزپی زن شبهه کرد که گفت: این اثر قدم ابن ابی قحافه و این اثرقدم محمد ابن عبد الله است، اسب و دیگر ستور
نوعی جگن که در آب روید لوخ رخ حلفاء فیلکون پاپیروس. توضیح هر چیز سست بی دوام را بدان تشبیه کنند و آن بکار پر کردن پالان حیوانات و ساختن باد زن آید: باد زن گاهی تواند دست او را بوسه داد کاش ما هم اعتبار پیزری میداشتیم. (حمیدی طهرانی)، مطلق حشواز پیزر و غیر آن. یا پیزر به (در لای) پالان کسی گذاشتن، بدروغ و چاپلوسی ویرا فریفتناو را بمتملق ستودن هندوانه زیر بغل وی نهادن، یا پیزر در جوال گذاشتن، در حقه بازی و فریب دادن مهارت داشتن
نوعی جگن که در آب روید لوخ رخ حلفاء فیلکون پاپیروس. توضیح هر چیز سست بی دوام را بدان تشبیه کنند و آن بکار پر کردن پالان حیوانات و ساختن باد زن آید: باد زن گاهی تواند دست او را بوسه داد کاش ما هم اعتبار پیزری میداشتیم. (حمیدی طهرانی)، مطلق حشواز پیزر و غیر آن. یا پیزر به (در لای) پالان کسی گذاشتن، بدروغ و چاپلوسی ویرا فریفتناو را بمتملق ستودن هندوانه زیر بغل وی نهادن، یا پیزر در جوال گذاشتن، در حقه بازی و فریب دادن مهارت داشتن