جدول جو
جدول جو

معنی پیرکانی - جستجوی لغت در جدول جو

پیرکانی
دهی ازدهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 57/5 هزارگزی باختر مهاباد و 5هزارگزی باختر شوسۀ خانه به نقده، کوهستانی، سردسیر، سالم، دارای 61 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصولات آنجا غلات و توتون و حبوبات شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیوگانی
تصویر پیوگانی
عروسی، ازدواج، جشنی که به مناسبت ازدواج دو نفر برگذار می شود، طو، بیوگانی، عرس، زلّه، طوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چیمکانی
تصویر چیمکانی
فلوس، میوه ای دراز و تیره رنگ که دانه های آن مصرف دارویی دارد، درخت این میوه که گرمسیری با برگ های بزرگ و گل های زرد رنگ است، چونتور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیکانی
تصویر پیکانی
ویژگی نوعی لعل و فیروزه، به شکل پیکان
فرهنگ فارسی عمید
شاگرد رانندۀ اتوبوس که روی رکاب می ایستد و مراقب سوار و پیاده شدن مردم است و یا بلیت ها را می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیروانی
تصویر شیروانی
پوششی که با چوب و حلبی بر روی سقف بعضی از خانه ها درست می کنند
از مردم شیروان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پریشانی
تصویر پریشانی
پراکندگی، آشفتگی، شوریدگی، بینوایی، دست تنگی
فرهنگ فارسی عمید
(پَ / پِ)
منسوب به پیکان، نوعی از لعل و یاقوت و الماس و بعضی فیروزه نوشته اند. (آنندراج). نوعی از لعل فیروزه. و آنرا لعل پیکانی و فیروزۀ پیکانی گویند. (برهان). جنسی از لعل و قسمی از یاقوت. (غیاث) :
بخون ساده ماند اشک و خاک سوده دارد رخ
مگر رخ لعل پیکان است و اشکم لعل پیکانی.
خاقانی.
ز تاب خشم تو پیکانهای لعل شود
بچشم خصم تو در لعلهای پیکانی.
خلاق المعانی.
جزع سرمست تو درخون دل من هر زمان
نوک تیر غمزه را چون لعل پیکانی کند.
شمس طبسی.
، نوعی از گل و لاله. (آنندراج) ، جنسی از نوشادر است که برشکل و هیأت پیکان واقع میشود و آنرا نوشادر پیکانی گویند. (برهان) :
گر سرمه کشد روزی در چشم حسود او
هر ذرۀ آن گردد نوشادر پیکانی.
سیف اسفرنگی.
، قسمی انگور
لغت نامه دهخدا
منجنیق، (شعوری ج 1 ص 264)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیشکاری
تصویر پیشکاری
عمل پیشکار چاکری خدمتکاری مقابل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیرکاری
تصویر قیرکاری
گژف کاری گژف اندایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیروانی
تصویر شیروانی
پوششی که با چوب و حلب بر روی سقف بعضی خانه ها درست می کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیرجانی
تصویر سیرجانی
منسوب به سیرجان از مردم سیرجان اهل سیرجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیوگانی
تصویر پیوگانی
عروسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیلبانی
تصویر پیلبانی
عمل و شغل پیلبان فیلبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیراهنی
تصویر پیراهنی
منسوب به پیراهن، که از پیراهن توان کرد: پارچه پیراهنی
فرهنگ لغت هوشیار
پراگندگی، تشویشاضطراب بیقراری ناراحتی، آشفتگی شوریدگی ژولیدگی بی نظمی بی ترتیبی، تنگدستی فقر تهیدستی بی چیزی، (تفرقه که در سالک وجود دارد اشاره بخلق است بدون حق مشاهده عبودیت)، یا پریشانی حواس پراکندگی فکر. یا پریشانی خاطر. تشویش دلتنگی اضطراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چیمکانی
تصویر چیمکانی
فلوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
از روی عقل و بینش و فراست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پارکابی
تصویر پارکابی
پاوهنگی (وهنگ رکاب برهان)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به پیکان، نوعی از لعل بر شکل و هیات پیکان: درون پرده گل غنچه بین که میسازد ز بهر دیده خصم تو لعل پیکانی. (حافظ قزوینی)، نوعی فیروزه، نوعی نوشا در بر شکل و هیات پیکان: گر سرمه کشد روزی بر چشم حسود او هر ذره آن گردد نوشا در پیکانی. (سیف اسفرنگی)، نوعی لاله، قسمی انگور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیرکاری
تصویر دیرکاری
تنبلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیکرانی
تصویر بیکرانی
بی پایانی نامحدودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیکانی
تصویر پیکانی
نوعی از لعل به شکل پیکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیروانی
تصویر شیروانی
پوششی که با چوب، حلب و آهن روی سقف بعضی از خانه ها سازند، نوعی خیمه چهارگوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیشکاری
تصویر پیشکاری
خدمتکاری، چاکری، معاونت، مباشرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پریشانی
تصویر پریشانی
پراکندگی، تشویش، اضطراب، شوریدگی، آشفتگی، بینوایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پارکابی
تصویر پارکابی
((رِ))
شاگرد راننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیشکاری
تصویر پیشکاری
خدمت کردن، خدمت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پریشانی
تصویر پریشانی
Raggedness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
Cleverly, Cunningly, Mincing, Shrewdly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نام قدیم و باستانی ایالت گرگان که مرکز آن هم به همین نام
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پریشانی
تصویر پریشانی
изорванность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زیرکانه
تصویر زیرکانه
умно , хитро , претенциозный , хитро
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پریشانی
تصویر پریشانی
Zerrissenheit
دیکشنری فارسی به آلمانی