معنی پارکابی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با پارکابی
پارکابی
- پارکابی
- شاگرد رانندۀ اتوبوس که روی رکاب می ایستد و مراقب سوار و پیاده شدن مردم است و یا بلیت ها را می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
پارکابی
- پارکابی
- مقدار قلیل. چه پا بمعنی خوار و ذلیل و زبون و رکابی طبقچه خرد است. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
پایکاری
- پایکاری
- عمل پایکار. شاگردی خانه شاگردی، رعیتی نوکری مقابل امیری پادشاهی سلطنت
فرهنگ لغت هوشیار
پارسایی
- پارسایی
- پرهیزکاری، پاک دامنی، زهد، تقوا، برای مِثال سعدیا در کوی عشق از پارسایی دم مزن / هر متاعی را خریداری ست در بازار خویش (سعدی۲ - ۴۷۶)
فرهنگ فارسی عمید