معنی پریشانی پریشانی پراکندگی، تشویش، اضطراب، شوریدگی، آشفتگی، بینوایی تصویر پریشانی فرهنگ فارسی معین
پریشانی پریشانی پراگندگی، تشویشاضطراب بیقراری ناراحتی، آشفتگی شوریدگی ژولیدگی بی نظمی بی ترتیبی، تنگدستی فقر تهیدستی بی چیزی، (تفرقه که در سالک وجود دارد اشاره بخلق است بدون حق مشاهده عبودیت)، یا پریشانی حواس پراکندگی فکر. یا پریشانی خاطر. تشویش دلتنگی اضطراب فرهنگ لغت هوشیار