- پیروزگر
- مظفر فیروز فاتح: اگر کشته بودی و گر بسته خوار بزندان پیروزگر شهریار. . (شا. بخ 2342: 8)، از نامهای خدای تعالی: بدانگه تو پیروز باشی مگر اگر یار با شدت پیروز گر. (فردوسی)
معنی پیروزگر - جستجوی لغت در جدول جو
- پیروزگر
- عطاکنندۀ پیروزی، پیروزی دهنده، پیروزگرداننده، از صفات باری تعالی،
برای مثال سپاس از خداوند پیروزگر / که آوردمان رنج و سختی به سر ، مظفر، فاتح،(فردوسی - ۳/۱۷۶) برای مثال بگفتش جاودان پیروزگر باش / همیشه نامجوی و نامور باش (فخرالدین اسعد - ۵۹)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیروزگر فاتح مظفر
مظفر، فاتح، پیروزی دهنده
پیروزمند، به پیروزی رسیده، کامیاب
تحت و فوق، ته و بالا، پایین و بالا
پیروزگری، فتح ظفر: بدو گفت پیروزگاری تر است فزون ران ترا پادشاهی سزاست. (شا. بخ 2265: 8)
پیروزمند مظفر: همی گفت این سخن پیروز ور شاه دو چشمش دیده بان گشته سوی راه. (ویس و رامین)
مانند پیروزه، به رنگ فیروزه
دستگاهی برای اندازه گیری درجۀ حرارت شدید، آذرسنج
با نصیب از فتح و ظفر، برخوردار از پیروزی، کامیاب
پیروزی، فتح، ظفر
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
در اوستا لقب هوشنگ پسر سیامک پادشاه داستانی ایران، عنوان هر یک از پادشاهان سلسله داستانی
ظفر، توفیق، موفقیت، فتح
پیر کهنسال، پیر کهن
نصرت و ظفر یافتن بر اعدا باشد، کامیابی، توفیق
فیروزه، سنگهای قیمتی بزرگ که از معدن بدست بیاید
پیر کهن سال، پیر فرتوت
کامیابی، چیرگی، فتح وغلبه، چیره شدن بر دشمن
ظفر، فتح، کامیابی، چیره گی
فیروزه، نوعی کانی قیمتی به رنگ آبی آسمانی یا سبز که در جواهرسازی کاربرد دارد
Triumph, Victory
триумф , победа
Triumph, Sieg
тріумф , перемога
triumf, zwycięstwo
triunfo, vitória
trionfo, vittoria
triunfo, victoria
triomphe, victoire
triomf, overwinning
ชัยชนะ , ชัยชนะ