معنی پیروزگون پیروزگون پیروزه گون، چون فیروزه، برنگ فیروزه، بسان فیروزه: بسی رفتم پس آز اندرین پیروزگون بشکم کم آمد عمر و نامد مایه آز و آرزو را کم، ناصرخسرو، تو پنداری که نسرین و گل زرد بباریده است بر پیروزگون لاد، ناصرخسرو لغت نامه دهخدا