جدول جو
جدول جو

معنی پیروزمند - جستجوی لغت در جدول جو

پیروزمند
پیروزی یافته، به پیروزی رسیده، مظفر، پیروزور، کامیاب
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
فرهنگ فارسی عمید
پیروزمند
(مَ)
فیروزمند. مظفر. باپیروزی. منصور. فاتح. برمراد. کامیاب:
بنوعی دلم گشت پیروزمند
کزآن گونه دیوی درآمد ببند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
پیروزمند
با پیروزیمظفرمنصور فاتح فیروزمند، بمراد رسیده کامیاب: بنوعی دلم گشت پیروز مند کزان گونه دیوی در آمد ببند. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
پیروزمند
پیروزگار، غالب، فاتح، منتصر، فیروزمند، مظفر، منصور، کامیاب، مرادمند، موفق
متضاد: مغلوب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پیروزمند
منتصرًا
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به عربی
پیروزمند
Triumphant
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پیروزمند
triomphant
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پیروزمند
מנצח
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به عبری
پیروزمند
vitorioso
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پیروزمند
ชนะ
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به تایلندی
پیروزمند
победоносный
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به روسی
پیروزمند
siegreich
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به آلمانی
پیروزمند
triumfal
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پیروزمند
переможний
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پیروزمند
triumfalny
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به لهستانی
پیروزمند
胜利的
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به چینی
پیروزمند
विजयी
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به هندی
پیروزمند
triunfante
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پیروزمند
trionfante
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پیروزمند
triomfant
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به هلندی
پیروزمند
فاتح
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به اردو
پیروزمند
বিজয়ী
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به بنگالی
پیروزمند
mshindi
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پیروزمند
zafer kazanmış
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پیروزمند
승리한
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به کره ای
پیروزمند
勝利の
تصویری از پیروزمند
تصویر پیروزمند
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیروزجنگ
تصویر پیروزجنگ
پیروز در نبرد، آنکه در جنگ پیروز شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیروزمندی
تصویر پیروزمندی
کامیابی، فتح، ظفر
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
صاحب پیروزی
لغت نامه دهخدا
(مَ)
فیروز. پیروز. پیروزمند. (یادداشت مؤلف). در این کلمه لفظ ’مند’ زاید است، و بعضی محققان نوشته اند که زاید نیست و الحاق پساوند مزبورافادۀ معنی مصدری می کند و فیروزمند به معنی فیروزی است. (از انجمن آرا). اما در هیچ یک از شواهد موجود این ترکیب به معنی مصدری به کار نرفته است و استعمال پساوند مورد بحث با صفت صحیح نیست و گویا جز نظامی گنجوی کسی این ترکیب را به کار نبرده است:
که بر هرچه شاید گشادن ز بند
دل و رای شه باد فیروزمند.
نظامی.
کنون داد گر هست فیروزمند
از اینگونه بیداد تا چند چند.
نظامی.
ز لشکرگه شاه فیروزمند
غریوی برآمد به چرخ بلند.
نظامی.
چو دیدم که بر تخت فیروزمند
به سرسبزی بخت شد سربلند.
نظامی.
به چندین نشانهای فیروزمند
بداندیش را چون نیاید گزند؟
نظامی.
چو از تاج او شد فلک سربلند
سرش باد از آن تاج فیروزمند.
نظامی.
رجوع به فیروزمندی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فیروزمندی
تصویر فیروزمندی
پیروز مندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیروزی مند
تصویر پیروزی مند
صاحب پیروزی فیروزمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فیروزمند
تصویر فیروزمند
پیروزمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیروزمندی
تصویر پیروزمندی
ظفر فتح نصرت، کامیابی دست یافتن بر مراد
فرهنگ لغت هوشیار
پیروز، پیروزمند، فاتح، فیروز، مظفر، منصور
متضاد: مغلوب
فرهنگ واژه مترادف متضاد