در نبردها فیروز. فاتح در حرب. مظفر در رزم. که از جنگ پیروز برآید: عنانتاب شد شاه پیروزجنگ میان بسته بر کین بدخواه تنگ. نظامی. همانا کزان بود پیروزجنگ که پیروزه را فرق کردی ز سنگ. نظامی
در نبردها فیروز. فاتح در حرب. مظفر در رزم. که از جنگ پیروز برآید: عنانتاب شد شاه پیروزجنگ میان بسته بر کین بدخواه تنگ. نظامی. همانا کزان بود پیروزجنگ که پیروزه را فرق کردی ز سنگ. نظامی
پیروزجنگ. (فرهنگ فارسی معین) : فیروزجنگ بودی و از سفرها هیچ بی مراد بازنگشته بود. (چهارمقالۀ عروضی). مردی فیروزجنگ است. (المضاف الی بدایع الازمان ص 47)
پیروزجنگ. (فرهنگ فارسی معین) : فیروزجنگ بودی و از سفرها هیچ بی مراد بازنگشته بود. (چهارمقالۀ عروضی). مردی فیروزجنگ است. (المضاف الی بدایع الازمان ص 47)