معنی پیروز جنگی - فرهنگ فارسی عمید
معنی پیروز جنگی
پیروز جنگی
حالت پیروز جنگ، برای مثال چو در جنگ پیروزی اش دیده بود / ز پیروزجنگیش ترسیده بود (نظامی۵ - ۸۲۲)
تصویر پیروز جنگی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پیروز جنگی
پیروز جنگی
پیروز جنگی
کیفیت و حالت پیروز جنگ: چو در جنگ پیروزیش دیده بود ز پیروز جنگیش ترسیده بود. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
پیروز جنگ
پیروز جنگ
فیروزه نبرد فاتح در حرب آنکه در جنگها مظفر شود: عنان تاب شد شاه پیروز جنگ مبان بسته برکین بد خواه تنگ. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
پیروزجنگی
پیروزجنگی
حالت و چگونگی پیروزجنگ: چو در جنگ پیروزیش دیده بود ز پیروزجنگیش ترسیده بود. نظامی
لغت نامه دهخدا
پیروزجنگ
پیروزجنگ
در نبردها فیروز. فاتح در حرب. مظفر در رزم. که از جنگ پیروز برآید: عنانتاب شد شاه پیروزجنگ میان بسته بر کین بدخواه تنگ. نظامی. همانا کزان بود پیروزجنگ که پیروزه را فرق کردی ز سنگ. نظامی
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.