دهی از دهستان سورسور بخش کامیاران شهرستان سنندج. واقع در 34هزارگزی شمال خاور کامیاران و 9هزارگزی شوسۀ کرمانشاه - سنندج. کوهستانی، سردسیر. دارای 371 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و لبنیات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان سورسور بخش کامیاران شهرستان سنندج. واقع در 34هزارگزی شمال خاور کامیاران و 9هزارگزی شوسۀ کرمانشاه - سنندج. کوهستانی، سردسیر. دارای 371 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و لبنیات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
مرکّب از: بی + مقدار، بی وقار و سبکسر. (آنندراج)، بی قدر و بی رتبه. بدون شرف و اعتبار. بدون قدرت. بی مایه و فقیر. (ناظم الاطباء) : نیاید آن نفع از ماه کآید از خورشید اگرچه منفعت ماه نیز بی مقدار. بوحنیفۀ اسکافی. اگر خوارست و بی مقدار یمگان مرا اینجا بسی عز است و مقدار. ناصرخسرو. و آن لبان کز وی برشگ آید عقیق آبدار چون سفال بیهده بی آب و بی مقدار شد. سوزنی. و رجوع به مقدار شود
مُرَکَّب اَز: بی + مقدار، بی وقار و سبکسر. (آنندراج)، بی قدر و بی رتبه. بدون شرف و اعتبار. بدون قدرت. بی مایه و فقیر. (ناظم الاطباء) : نیاید آن نفع از ماه کآید از خورشید اگرچه منفعت ماه نیز بی مقدار. بوحنیفۀ اسکافی. اگر خوارست و بی مقدار یمگان مرا اینجا بسی عز است و مقدار. ناصرخسرو. و آن لبان کز وی برشگ آید عقیق آبدار چون سفال بیهده بی آب و بی مقدار شد. سوزنی. و رجوع به مقدار شود
کندگرد: درم دیرمدار، که بسهولت از دستی بدستی نشود. که خرج کردن آن دشوار باشد. (یادداشت مؤلف) : دشنام دهی باز دهندت ز پی آنک دشنام مثل چون درم دیرمدار است. ناصرخسرو
کندگرد: درم دیرمدار، که بسهولت از دستی بدستی نشود. که خرج کردن آن دشوار باشد. (یادداشت مؤلف) : دشنام دهی باز دهندت ز پی آنک دشنام مثل چون درم دیرمدار است. ناصرخسرو