- پچل
- پلید، کثیف
معنی پچل - جستجوی لغت در جدول جو
- پچل ((پِ چَ))
- شلخته، کثیف، پلید. بچل، چپل، پچول
- پچل
- کثیف، پلید، کسی که تن و لباس خود را همیشه چرک و کثیف نگاه دارد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چگونگی و کیفیت پچل
کفش، پاپوش
کفش، پاپوش، پا افزار
مخمصه
پرپهن خرفه فرفخ بقله الحمقاء رجله
کارد چاقو
کارد چاقو
شخصی که پیوسته لباس خود را ضایع کند و چرک و ملوث سازد
دو چیز که بر یکدیگر زنند تا صدا کند دو چیز است که با یکدیگر بگیرند و بکوبند. جهش دفق
قطعه فلز از طلا یا نقره یا مس یا فلزات دیگر که از طرف دولت سکه زده باشند، اسکناس که از طرف دولت چاپ ونشر میشود
سریانی تازی گشته از فیل پارسی تازی گشته پیل پستانداریست عظیم الجثه که راسته خاصی به نام راسته فیلان را به وجود می آورد. در رسته فیلان امروزه فقط دو گونه موجود است: یکی فیل آسیایی یا هندی و دیگر فیل افریقایی. قد فیل هندی از فیل افریقایی کوچکتر و گوشها و عاجش نیز کوچکتر است. بطور کلی امروزه فیلها بزرگترین حیوانات خاکزی هستند. دارای خرطوم طویلی می باشند که از اتصال دو جدار بینی و لب فوقانی بوجود آمده است. خرطوم فیلها عضو گیرنده و همچنین سلاح دفاع و حمله است. دندان های فیلها به وضع خاصی است بعنی بر روی آرواره بالایی دو دندان نیش وجود دارد که بسیار طویل می باشد و عاج را می سازد. به علاوه در سراسر دهان فیلان فقط 4 آسیا وجود دارد که یک عدد بر روی هر نیم فکی است نمو دندانهای آسیا تدریجی است یعنی در هر زمانی بیش از 4 دندان آسیایی عامل در دهان وجود ندارد ولی به محض این که دندانی ساییده شد در عقب آن دندان آسیای دیگری رشد می کند بقسمی که در دوران عمر فیل در هر رنیم فک 6 آسیا تدریجا ظاهر میشود که 3 تای اولی را می توان به جای آسیاهای شیری محسوب داشت سه تای دوم را به جای آسیاهای دایمی. اولین دندان آسیای شیری در فیلها در سه ماهگی و دومی در دو سالگی و سومی در 9 سالگی ظاهر می شود. اولین دندان آسیایی اصلی (دایمی) در 15 سالگی و دومی در 20 سالگی و سومی در 35 سالگی ظاهر می گردد. دست و پای فیلها حجیم و عضلانی است و هر کدام به 5 انگشت ختم می شوند. انگشتان مجموعا در داخل یک توده عضلانی قرار دارند فقط انتهای آنها که به سم پهنی ختم میشوند آزاد است. فیل را در هندوستان و افریقا اهلی می نمایند و جهت بارکشی و شخم از آن استفاده می کنند. فیلهای افریقایی بیشتر وحشی هستند و آنها را جهت استفاده از عاج شکار می کنند. برخی فیلها بالغ بر 50 تا 60 کیلوگرم عاج می دهند. ارتفاع فیلهای افریقایی تا 5، 4 متر نیز می رسد پیل، جمع افیال فیول. یا فیل و فنجان. دو چیز غیر متناسب. یا فیل هوا می کند. چون در جایی ازدحام و شلوغی بینند و از کسی علت را پرسند وی در جواب چنین گوید. یا کار حضرت فیل است. کاری بسیار مشکل است. یا مثل فیل باید تو سرش کوبید. درباره کسی که نصیحت نمی پذیرد استعمال کنند (زیرا فیلبان با کجک بسر فیل می کوبد)، ظرفی میباشد که در آن دو میله فلزی مثبت ومنفی قرار دارد و بوسیله آن الکتریسیته تولید میکند
آلوده، چرکین، کثیف، پلید، ویژگی کسی که تن و لباس خود را همیشه چرک و کثیف نگه دارد
تاس، دارای سر بی مو، ویژگی سری که موهای آن بر اثر بیماری یا علت دیگر ریخته باشد، مبتلا به کچلی، کل، خشنگ، چسنگ، طاس، دغسر، داغسر، لغسر، اصلع، تویل، تز
فیل
ظرفی که در آن دو میلۀ فلزی مثبت و منفی قرار دارد و به وسیلۀ آن تولید جریان الکتریسیته می کنند
پیل خشک: در علم الکتریک پیلی به شکل استوانه ای از روی با میله ای از زغال در وسط استوانه و خمیری از دانه های زغال و بی اکسید منگنز اشباع شده با محلول نشادر
ظرفی که در آن دو میلۀ فلزی مثبت و منفی قرار دارد و به وسیلۀ آن تولید جریان الکتریسیته می کنند
پیل خشک: در علم الکتریک پیلی به شکل استوانه ای از روی با میله ای از زغال در وسط استوانه و خمیری از دانه های زغال و بی اکسید منگنز اشباع شده با محلول نشادر
گرفتاری، دردسر، خطر، مخمصه
در (تو، به) هچل افتادن: کنایه از دچار مخمصه و گرفتاری شدن
در (تو، به) هچل افتادن: کنایه از دچار مخمصه و گرفتاری شدن
قطعۀ فلز از طلا یا نقره یا مس یا فلزات دیگر که از طرف دولت سکه زده شود، اسکناسی که توسط دولت یا بانک ناشر اسکناس چاپ و منتشر شود
پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، دهله، خدک، بل، قنطره، جسربرای مثال یکی پول دیگر بباید زدن / شدن را یکی راه بازآمدن (فردوسی - ۶/۲۹۲) ، تمنای شه آنگه آید به دست / که بر روی دریا توان پول بست (نظامی۵ - ۸۳۲)
پول خرد: پول فلزی کم ارزش، سکه
پول زرد: کنایه از سکۀ طلا
پول طلا: کنایه از سکۀ طلا، پول زرد
پول سفید: مقابل پول سیاه، کنایه از پولی که از نقره سکه زده باشند
پول سیاه: کنایه از پول فلزی بسیار کم ارزش، پشیز، پول خردی که سابقاً از مس سکه می زدند، سکۀ مسی
پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، دهله، خدک، بل، قنطره، جسر
پول خرد: پول فلزی کم ارزش، سکه
پول زرد: کنایه از سکۀ طلا
پول طلا: کنایه از سکۀ طلا، پول زرد
پول سفید: مقابل پول سیاه، کنایه از پولی که از نقره سکه زده باشند
پول سیاه: کنایه از پول فلزی بسیار کم ارزش، پشیز، پول خردی که سابقاً از مس سکه می زدند، سکۀ مسی
کاه جو یا گندم که هنوز کوبیده و خرد نشده باشد، ساقه های خشک شدۀ جو یا گندم، کاه درشت
پچل، کثیف، پلید، کسی که تن و لباس خود را همیشه چرک و کثیف نگاه دارد
شخصی را گویند که سر او موی نداشته باشد و زخم یا داغ های زخم داشته باشد
آدمی که مورد تمسخر عده ای قرار گیرد
گرفتاری ودردسروناراحتی. یاتوی هچل افتادن (انداختن)، گرفتاردردسرشدن یا به دردسرانداختن کسی. خطر مخمصه کش واکش. یاتوی هچل افتادن، گرفتارشدن دچارمخمصه شدن، یادرهچل افتادن کسی. گرفتارشدن شخص دچار مخمصه شدن، یا درهچل افتادن پولی. درمحلی بکارزدن آن بطوریکه استردادش بسیاردشوار باشد، یا درهچل انداختن کسی. گرفتارکردن وی را. یا درهچل انداختن پولی. بکاربردن آن درجایی که وصول آنبسیار دشوارباشد، بور دماغ سوخته
((پُ))
فرهنگ فارسی معین
خرفه، گیاهی است از تیره خرفه، جزو رده جداگلبرگ ها، گلبرگ هایش سفید یا زرد و تخم های آن ریز و سیاه است، تخم آن در پزشکی به کار می رود، پرپهن، فرفهن، فرفین، بوخله، خفرج، بقله الحمقاء
((پَ پِا شَ یا ش ِ))
فرهنگ فارسی معین
دو چیز که بر یکدیگر زنند تا صدا کند، دو چیز است که با یکدیگر بگیرند و بکوبند
آن چه که معیار ارزش مادی است و به عنوان وسیله مبادله مورد استفاده قرار می گیرد
پول چایی: پولی که به عنوان انعام داده می شود
پول کسی از پارو بالا رفتن: ثروت بی حساب داشتن
پول چایی: پولی که به عنوان انعام داده می شود
پول کسی از پارو بالا رفتن: ثروت بی حساب داشتن
دستگاهی که نیروی حاصل از فعل و انفعالات شیمیایی را به صورت الکتریسته جاری درمی آورد
فیل، یکی از مهره های شطرنج به شکل فیل
خوراکی و تنقلی که به هنگام کشیدن تریاک و شیره خورند، مزه