معنی کچل - فرهنگ فارسی عمید
معنی کچل
- کچل
- تاس، دارای سر بی مو، ویژگی سری که موهای آن بر اثر بیماری یا علت دیگر ریخته باشد، مبتلا به کچلی، کل، خشنگ، چسنگ، طاس، دغسر، داغسر، لغسر، اصلع، تویل، تز
تصویر کچل
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با کچل
کچل
- کچل
- شخصی را گویند که سر او موی نداشته باشد و زخم یا داغ های زخم داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار