جدول جو
جدول جو

معنی هچل

هچل
گرفتاری، دردسر، خطر، مخمصه
در (تو، به) هچل افتادن: کنایه از دچار مخمصه و گرفتاری شدن
تصویری از هچل
تصویر هچل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هچل

هچل

هچل
گرفتاری ودردسروناراحتی. یاتوی هچل افتادن (انداختن)، گرفتاردردسرشدن یا به دردسرانداختن کسی. خطر مخمصه کش واکش. یاتوی هچل افتادن، گرفتارشدن دچارمخمصه شدن، یادرهچل افتادن کسی. گرفتارشدن شخص دچار مخمصه شدن، یا درهچل افتادن پولی. درمحلی بکارزدن آن بطوریکه استردادش بسیاردشوار باشد، یا درهچل انداختن کسی. گرفتارکردن وی را. یا درهچل انداختن پولی. بکاربردن آن درجایی که وصول آنبسیار دشوارباشد، بور دماغ سوخته
فرهنگ لغت هوشیار

هچل

هچل
در تداول عوام، مخمصه. کش و واکش. (یادداشت به خط مؤلف).
- در هچل افتادن، گرفتار شدن. (یادداشت به خط مؤلف).
- در هچل افتادن کسی یا پولی، گرفتار شدن شخص یا از دست رفتن پول چنانکه بازگردانیدنش دشوار بود، یا وصول آن ممتنع باشد. (یادداشت به خط مؤلف).
- در هچل انداختن، گرفتار ساختن و یا قرض دادن پول در محلی که صعب الوصول باشد. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا