جدول جو
جدول جو

معنی پوچکان - جستجوی لغت در جدول جو

پوچکان
شهری از خراسان که تا نیشابور سی وهشت فرسنگ مسافت دارد و تا هری سی فرسنگ. (نزهه القلوب ج 3 چ لیدن صص 177- 178)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوچکین
تصویر کوچکین
کوچک ترین، اندک ترین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پلیکان
تصویر پلیکان
مرغ سقا، در علم زیست شناسی پرنده ای آبزی و ماهی خوار با نوک دراز و پرهای سفید که قدش تا یک متر می رسد، در زیر گردن کیسه ای دارد که می تواند چند لیتر آب در آن جا بدهد و حمل کند، گاهی نیز ماهی هایی را که شکار می کند در آن کیسه ذخیره می کند، مادۀ آن ۴ یا ۵ تخم می گذارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توشکان
تصویر توشکان
آتش خانۀ حمام، گلخن، گولخ، گلخان، گولخن، تون
فرهنگ فارسی عمید
تیره ای از گیاهان که دارای ساقه های پیچیده و گل های پنج قسمتی و میوۀ کپسولی شکل هستند
فرهنگ فارسی عمید
دهی از دهستان کمارج بخش خشت شهرستان کازرون، در 48 هزارگزی خاور کنار تخته و دامنۀ جنوبی کوه سلب، کوهستانی، گرمسیر، مالاریائی، دارای 83 تن سکنه، فارسی زبان، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
نام طائفتی در مغرب هند بنا بر آنچه در سنگهت آمده است، (ماللهند بیرونی ص 155)
لغت نامه دهخدا
دهی جزء دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران، واقع در 11000 گزی شمال کرج و 54 هزار و سیصدگزی تهران متصل براه کرج به چالوس، در درۀ رود کرج، سردسیر، دارای 221 تن سکنه، آب آن از رود کرج، محصول آنجا غلات و میوه و لبنیات، شغل اهالی زراعت است و دبستانی دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
ده کوچکی از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان، واقع در 92 هزارگزی شمال باختری راور و 170 هزارگزی شمال راه فرعی راور به یزد، دارای 40 تن سکنه، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از توشکان
تصویر توشکان
گلخن آتشدان گرمابه تون حمام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پورسان
تصویر پورسان
فرانسوی در سد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوشگان
تصویر پوشگان
نام مقامی از موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
نام تیره گیاهانی دارای ساقهای پیچیده و گلهای پنج قسمتی و منظم با پرچمهایی بر روی گلبرگهای چسبیده و وبا میوه کبسولی شکل شامل دو خانه یا بیشتر و در ساق و برگ لوله هایی دارای شیرابه ساده بااثر مسهلی دارند
فرهنگ لغت هوشیار
کوچکترین مقابل بزرگین: متوفی شدن بزرگین از شه زادگان و آمدن برادر میانین بجنازه برادر که آن کوچکین صاحب فراش بود. کوچکین رنجور بود و آن وسط بر جنازه آن بزرگ آمد فقط. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گورکان
تصویر گورکان
مغولی داماد داماد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توشکان
تصویر توشکان
گلخن، آتشدان گرمابه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
Vacuously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوچکانه
تصویر کوچکانه
Diminutively
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
de manière creuse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کوچکانه
تصویر کوچکانه
diminutivement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
空洞地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کوچکانه
تصویر کوچکانه
diminutivamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کوچکانه
تصویر کوچکانه
diminutivamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
vacuamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
vacuamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
de forma vazia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوچکانه
تصویر کوچکانه
diminutivamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوچکانه
تصویر کوچکانه
зменшено
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
bezmyślnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوچکانه
تصویر کوچکانه
уменьшительно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
порожньо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کوچکانه
تصویر کوچکانه
pomniejszająco
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوچکانه
تصویر کوچکانه
verkleinert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
inhaltslos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
пусто
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پوچانه
تصویر پوچانه
leeg
دیکشنری فارسی به هلندی