معنی توشکان - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با توشکان
توشکان
توشکان
آتش خانۀ حمام، گُلخَن، گولَخ، گُلخان، گولخَن، تون
فرهنگ فارسی عمید
توشکان
توشکان
گلخن و آتشدان گرمابه و حمام را گویند، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، آتشدان گرمابه، (شرفنامۀ منیری)، آتشدان گرمابه باشد و آن را تون نیز گویند، (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
توشدان
توشدان
خورجین، ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند، کیسه، خورجین، توشه دان، کِنف، حرزدان، راویه، جِراب
فرهنگ فارسی عمید
خوشکان
خوشکان
دهی است از دهستان نیم بلوک بخش قائن شهرستان بیرجند واقع در شمال باختری ششتمد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
توشمان
توشمان
نشان و علامت، میان خانه، کوشک و قصر، (ناظم الاطباء)، به همه معانی رجوع به لسان العجم شعوری ج 1 ص 309 شود
لغت نامه دهخدا
توشکون
توشکون
دهی از دهستان خرم آباد شهرستان شهسوار است که 350تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)، رجوع به سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 23 و 107 شود
لغت نامه دهخدا
توشقان
توشقان
لفظ ترکی است به معنی خرگوش، از لغات ترکی نوشته شد، (غیاث اللغات) (ازآنندراج)، و امروز خرگوش را توشان و دوشان گویند، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
تولکان
تولکان
دهی از دهستان باراندوزچای است که در بخش حومه شهرستان ارومیّه واقع است و 126 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.