دوره ای پس از عصر حجر قدیم که انسان ابزارهای سنگی تراشیده و صیقلی به کار می برد، عصر حجر جدید، در علم زمین شناسی قسمت اول دورۀ دوم دوران چهارم زمین شناسی، نئولی تیک
دوره ای پس از عصر حجر قدیم که انسان ابزارهای سنگی تراشیده و صیقلی به کار می برد، عصر حجر جدید، در علم زمین شناسی قسمت اول دورۀ دوم دوران چهارم زمین شناسی، نئولی تیک
اولین قسمت دورۀ دوم دوران چهارم زمین شناسی، به عبارت دیگر دورۀ هولوسن - که دورۀ دوم از دوران چهارم است - با عصر نوسنگی آغاز می شود. عصر نوسنگی پس از دورۀ حجر قدیم است. در دورۀ نوسنگی بشر توانسته است مصنوعات سنگی خود را تراش و صیقل بدهد و ابزارهای ظریف سنگی بسازد. این عصر به عصر پیدایش فلزات منتهی میشود. (فرهنگ فارسی معین). عصر حجر جدید. (لغات فرهنگستان)
اولین قسمت دورۀ دوم دوران چهارم زمین شناسی، به عبارت دیگر دورۀ هولوسن - که دورۀ دوم از دوران چهارم است - با عصر نوسنگی آغاز می شود. عصر نوسنگی پس از دورۀ حجر قدیم است. در دورۀ نوسنگی بشر توانسته است مصنوعات سنگی خود را تراش و صیقل بدهد و ابزارهای ظریف سنگی بسازد. این عصر به عصر پیدایش فلزات منتهی میشود. (فرهنگ فارسی معین). عصر حجر جدید. (لغات فرهنگستان)
چگونگی پیوسته اتصال اتحاد مقابل گسستگی گسیختگی انقطاع: گمان نیست که صورت جسم نه این سه اندازه است که آن پیوستگی است که پذیرای آن توهم است... و آن صورت پیوستگی است لامحاله که اگر هستی جسم گسستگی بودی این ابعاد سه گانه را اندر وی نشایستی توهم کردن، مواصلت کردن دختر گرفتن و دختر دادن، اتصال دو کوکب مقال انصراف، نظم انتظام: چو این کرده باشد که کردیم یاد سخن را بپیوستگی داد داد. (شا. لغ)، استمرار دوام بقا: شادیش باد و کامروایی و مهتری پایندگی سعادت و پیوستگی ظفر. (فرخی) یا پیوستگی بااختر (کوکب)، بزعم قدما هر کس را در آسمان اختریست که طالع او با آن اختر مطابقت دارد. این اختران که در زندگانی بشر موثرند دارای امزجه خاص و شکل وکیفیت و کیفیات در زندگانی صاحب طالع موثراست مثلا مریخ را طبعی گرم وخشک بافراط و رنگی سرخ استو شکل و کیفیتش درازی و خشکی و درشتی آنست و هر کس که باریخ پیوستگی داشته باشد متهور و بی باک و لجوج و زود خشم گردد: هر کرا با اختری پیوستگی است مرو را بااختر خود هم تگی است. طالعش گر زهره باشد در طرب میل کلی دارد و عشق و طلب. و ربود مریخی خون ریز خو جنگ و بهتان و خصومت جوید او. (مثنوی)
چگونگی پیوسته اتصال اتحاد مقابل گسستگی گسیختگی انقطاع: گمان نیست که صورت جسم نه این سه اندازه است که آن پیوستگی است که پذیرای آن توهم است... و آن صورت پیوستگی است لامحاله که اگر هستی جسم گسستگی بودی این ابعاد سه گانه را اندر وی نشایستی توهم کردن، مواصلت کردن دختر گرفتن و دختر دادن، اتصال دو کوکب مقال انصراف، نظم انتظام: چو این کرده باشد که کردیم یاد سخن را بپیوستگی داد داد. (شا. لغ)، استمرار دوام بقا: شادیش باد و کامروایی و مهتری پایندگی سعادت و پیوستگی ظفر. (فرخی) یا پیوستگی بااختر (کوکب)، بزعم قدما هر کس را در آسمان اختریست که طالع او با آن اختر مطابقت دارد. این اختران که در زندگانی بشر موثرند دارای امزجه خاص و شکل وکیفیت و کیفیات در زندگانی صاحب طالع موثراست مثلا مریخ را طبعی گرم وخشک بافراط و رنگی سرخ استو شکل و کیفیتش درازی و خشکی و درشتی آنست و هر کس که باریخ پیوستگی داشته باشد متهور و بی باک و لجوج و زود خشم گردد: هر کرا با اختری پیوستگی است مرو را بااختر خود هم تگی است. طالعش گر زهره باشد در طرب میل کلی دارد و عشق و طلب. و ربود مریخی خون ریز خو جنگ و بهتان و خصومت جوید او. (مثنوی)
اولین قسمت دوره دوم دوران چهارم زمین شناسی (اولین قسمت هولوسن) بعبارت دیگر دوره هولوسن - که دومین دوره دوران چهارم است - با عصر نوسنگی آغاز میشود. عصر نو سنگی پس از دوره حجر قدیم است. در دوره نو سنگی خود را تراش و صیقل بدهد و ابزارهای ظریف سنگی بسازد. این عصر تا عصر پیدایش فلزات ادامه دارد: حجر جدید عصر حجر جدید
اولین قسمت دوره دوم دوران چهارم زمین شناسی (اولین قسمت هولوسن) بعبارت دیگر دوره هولوسن - که دومین دوره دوران چهارم است - با عصر نوسنگی آغاز میشود. عصر نو سنگی پس از دوره حجر قدیم است. در دوره نو سنگی خود را تراش و صیقل بدهد و ابزارهای ظریف سنگی بسازد. این عصر تا عصر پیدایش فلزات ادامه دارد: حجر جدید عصر حجر جدید