جدول جو
جدول جو

معنی پو - جستجوی لغت در جدول جو

پو
پسوند متصل به واژه به معنای پوییدن مثلاً تکاپو،
پسوند متصل به واژه به معنای پوینده مثلاً راه پو، حرکت کردن با سرعتی بین دویدن و پیاده روی، پویه
پو گرفتن: دویدن، برای مثال شیر سگی داشت که چون پو گرفت / سایۀ خورشید بر آهو گرفت (نظامی۱ - ۵۳)
تصویری از پو
تصویر پو
فرهنگ فارسی عمید
پو
(پُ)
بزرگترین رود ایتالیا است که در قسمت شمالی این کشور حوضۀ بزرگی تشکیل میدهد. منبع این رود در کوه وزو و از سلسلۀ جبال آلپ واقع در حدودایتالیا و فرانسه میباشد از اینجا رو بسوی مشرق جریان خود را آغاز میکند و از میان شهرها و قصبه های کارینیان، تورینو، کازال، پلزانس کرمونه و گوآستاله میگذرد و پس از طی مسافت 250هزارگز به دو شاخۀ بزرگ و شعبات چند منقسم شده به خلیج وندیک میریزد. از طرف چپ کوههای آلپ و از طرف راست جبال آپنین بر این رود احاطه دارد نهرهای بسیاری هم که از یکی دو سلسلۀ جبال نبعان دارد وارد این رود میشود. مهمترین انهاری که از طرف چپ به رود مزبور وارد میشود: دریا ربپاریا، استوریا، دوریا بالیتا، سسیا، تسین، آدا، اولیو، مینچو، و عمده ترین نهرها که از جانب راست بدو ملحق میگردد عبارت است از: تاناریو، اسکریویا، تربیا، تارو لنچه، کروستولو، سکیا، یا ناروورتو، و علاوه بر این در نزدیکی مصب ّ خویش بوسیلۀ چند شعبه با نهر آدیج ارتباط و اختلاط پیدا میکند. در ساحل این رود سدهای بسیار قدیمی دیده میشود چه در موسم بارانها از همان زمانهای قدیم طغیان میکرده و مجاورین رود خود را دچار خسارت میساخته است. سیر سفائن در این رود کار دشواری است از آنکه آب آن ماسۀ بسیاری با خود آورده و دهانه را سد میکند. حوضۀ این رود دشت بسیار باصفا و پهناوری است و حاصلخیزترین قسمت اراضی ایتالیا بشمار میرود. محصول کلی آن برنج است نام باستانی این رود اریدانوس است و در زمان رومیان به پادوس مشهور بوده است
نام شهر مرکزی ایالت پیرنۀ سفلای فرانسه. در ساحل رود گارد پو در 757 هزارگزی جنوب غربی پاریس دارای 38962 تن سکنه و موزه و کتاب خانه بامنظرۀ باصفا، و قصر قدیمی و تفرجگاه عمومی و تآتری زیبا و دباغ خانه های متعدد، بنگاههای رنگرزی، و کارخانه های پارچه بافی و شراب بسیار خوب. این شهر مولد هنری چهارم پادشاه فرانسه است و مجسمه ای از او در میدان شهر برپاست
لغت نامه دهخدا
پو
رفتار وسط که نه تند باشد و نه کند پویه
تصویری از پو
تصویر پو
فرهنگ لغت هوشیار
پو
رفتار تند، دو
تصویری از پو
تصویر پو
فرهنگ فارسی معین
پو
فوت دمیدن به آتش با هر چیز، راز و رمز، پود پارچه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پورک
تصویر پورک
(پسرانه)
پسر عزیز
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پولادوند
تصویر پولادوند
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوربه
تصویر پوربه
(پسرانه)
پسر بهتر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوپه
تصویر پوپه
(دخترانه)
پوپک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پورنگ
تصویر پورنگ
(پسرانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوریا
تصویر پوریا
(پسرانه)
پهلوان محمد خوارزمی ملقب به پوریای ولی و برگرفته از نام قدیمی پوربای (پور=پسر و بای=مرد بزرگ یا رئیس) که به شکل امروزی آن، پوریا تغییر کرده و به معنی پسر مرد بزرگ یا پسر رئیس می باشد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوریار
تصویر پوریار
(پسرانه)
مرکب از پور (پسر) + یار (یاور، دوست)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پولا
تصویر پولا
(پسرانه)
فولاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پولاد
تصویر پولاد
(پسرانه)
آهن سخت و کوبیده، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرماندهان دلاور ایرانی در زمان کیقباد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پولک
تصویر پولک
(دخترانه)
دایره هایی کوچک و نازک به رنگهای مختلف که برای تزیین لباس به کار می رود، فلس ماهی که روی بدن ماهی را پوشانده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوران
تصویر پوران
(دخترانه)
موفق، جانشین، یادگار، پوران دخت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پونا
تصویر پونا
(دخترانه)
در گویش سمنان پونه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پونه
تصویر پونه
(دخترانه)
گیاهی معطر از خانواده نعناع که در کنار جویها می روید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پویا
تصویر پویا
(پسرانه)
جستجو، جویا، سرشار از زندگی، آنکه دارای حرکت و پیشروی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پویان
تصویر پویان
(پسرانه)
پویا، رونده، دونده، جستجو کننده، پوینده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوئین، پویین
تصویر پوئین، پویین
(پسرانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوپک
تصویر پوپک
(دخترانه)
پرنده ای که تاجی از پر بر سر دارد، هدهد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوران دخت
تصویر پوران دخت
(دخترانه)
یکی از شخصیتهای شاهنامه، از شخصیتهای شاهنامه، نام ملکه ایران در دوران ساسانی و دختر خسرو پرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوییده
تصویر پوییده
مفعول
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوییدن
تصویر پوییدن
طی کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پویشگر
تصویر پویشگر
اسکنر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پویا نمایی
تصویر پویا نمایی
انیمیشن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پویا
تصویر پویا
فعال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوشینه
تصویر پوشینه
جلد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوشیده گرایی
تصویر پوشیده گرایی
اکتمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوشیدن
تصویر پوشیدن
اکتسا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوشه
تصویر پوشه
فولدر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوشش
تصویر پوشش
حجاب، جلد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوشاک
تصویر پوشاک
البسه، لباس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پوش بافت
تصویر پوش بافت
اپیدرم
فرهنگ واژه فارسی سره