معنی پو پو پسوند متصل به واژه به معنای پوییدن مثلاً تکاپو،پسوند متصل به واژه به معنای پوینده مثلاً راه پو، حرکت کردن با سرعتی بین دویدن و پیاده روی، پویهپو گرفتن: دویدن، برای مثال شیر سگی داشت که چون پو گرفت / سایۀ خورشید بر آهو گرفت (نظامی۱ - ۵۳) تصویر پو فرهنگ فارسی عمید