- پلاسیدگی
- حالت و چگونگی پلاسیده
معنی پلاسیدگی - جستجوی لغت در جدول جو
- پلاسیدگی
- پژمردگی، حالت پژمرده بودن گل و گیاه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنچه قابل پلاسیدن باشد آنچه تواند پلاسید
حالت و چگونگی پلاسنده
حالت و کیفیت آماسیده تورم انتفاخ
حالت و چگونگی پناهیده
حالت آماسیده، برآمدگی، پف کردگی
پراکندگی پاشیگی
پراکندگی تفرق
گندیدگی، فساد، کرم خوردگی، پوسیدگی دندان، چگونگی وحالت پوسیده
پژمرده، کهنه و روبفساد نهاده (میوه)
پژمردن پژمریدن، رو بفساد نهادن و کهنه شدن میوه
حالت و چگونگی پلکیده
حالت و چگونگی پلغیده
حالت و چگونگی پلغیده
پراکندگی، پاشیدگی، پریشانی، تفرقه
پژمرده شدن و از طراوت افتادن گل و گیاه
پژمرده شده
حالت هر چیز پوسیده
Collapsibility
обрушимость
Zusammenbruchbarkeit
схильність до руйнування
podatność na zawalenie
colapsabilidade
collassibilità
colapsabilidad
collapsibilité
instortbaarheid
ความสามารถในการพังทลาย
kemungkinan runtuh