جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پلاسیده

پلاسیدن

پلاسیدن
پژمردن برگ و امثال آن. پژمریدن بُقول. ذوی ّ، رو بفساد نهادن و کهنه شدن میوه. این فعل یک مصدر بیش ندارد
لغت نامه دهخدا