جدول جو
جدول جو

معنی پشند - جستجوی لغت در جدول جو

پشند
لیف خرما که از آن رسن بافند کپاک
تصویری از پشند
تصویر پشند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پشندی
تصویر پشندی
منسوب به پشند. یا سیب زمینی پشندی. سیب زمینی از نوع خوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشندی
تصویر پشندی
تهیه شده و به عمل آمده در پشند مثلاً سیب زمینی پشندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشنگ
تصویر پشنگ
(پسرانه)
میله آهنی، نام پدرافراسیاب، نام چند تن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام برادرزاده فریدون پادشاه پیشدادی و نیز پدر افراسیاب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پژند
تصویر پژند
(پسرانه)
نام گیاهی است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرند
تصویر پرند
(دخترانه)
ابریشم، پرن، پارچه ابریشمی بدون نقش ونگار، حریر ساده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پسند
تصویر پسند
توافق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرند
تصویر پرند
اکلیون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کشند
تصویر کشند
مد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خشند
تصویر خشند
راضی، شاد شادمان خوشحال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشنگ
تصویر پشنگ
افشاندن آب، آب مترشح: یک پشنگ آب، آب مترشح: یک پشنگ آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسند
تصویر پسند
قبول کرده، خوش آیند
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی از برغست و آن گیاهی است خود روی و خوشبوی مانند اسفناج که داخل آش کنند قثاء الحمار خیارصحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پوند
تصویر پوند
سکه طلای انگلیسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پهند
تصویر پهند
تله، دامی باشد که با آن آهو گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پکند
تصویر پکند
نان خبز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشند
تصویر پیشند
لیف خرما که از آن رسان تابند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرند
تصویر پرند
پریشب، شب پیش از دیشب، دو شب پیش، شب گذشته، پرندوش، پریدوش، پردوش، پرندوار
درختچه ای کوچک از تیرۀ ریواس، با بوتۀ پرشاخ، ساقۀ خاکستری، برگ های باریک و نوک تیز و میوۀ بال دار،
نوعی پارچۀ ابریشمی ساده و بی نقش، حریر، برای مثال سه نگردد بریشم ار او را / پرنیان خوانی و حریر و پرند (هاتف - ۴۹) تیغ و شمشیر برّان و جوهردار، برای مثال به زرین و سیمین دو صد تیغ هند / چه زو سی به زهرآب داده پرند (فردوسی - ۱/۲۳۸)، ز یاقوت و الماس و از تیغ هند / همه تیغ هندی سراسر پرند (فردوسی - ۷/۳۰۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پوند
تصویر پوند
واحد پول پیشین انگلستان، لیرۀ انگلیسی، واحد اندازه گیری وزن در انگلستان، معادل ۴۵۳ گرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پهند
تصویر پهند
دام، تله، برای مثال چون نهاد او پهند را نیکو / قید شد در پهند او آهو (رودکی - ۵۴۶)، دامی که با آن جانوران را صید کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پسند
تصویر پسند
پسندیدن، قبول کردن، انتخاب کردن، سلیقه، دل خواه، پسوند متصل به واژه به معنای پسند کننده مثلاً خودپسند، دشوارپسند،
قبول شده توسط، پسوند متصل به واژه به معنای پذیرفته شده توسط مثلاً عامه پسند، دلپسند، گیتی پسند، خاطرپسند
پسند داشتن: پسندیدن
پسند کردن: پسندیدن، انتخاب کردن، گزینش کردن، برگزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پژند
تصویر پژند
حنظل، میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیار تلخ که مصرف دارویی دارد، کبستو، حنظله، پهی، ابوجهل، خربزۀ ابوجهل، فنگ، کبست، گبست، شرنگ، کرنج، هندوانۀ ابوجهل، علقم، پهنور
برغست، گیاهی بیابانی و خودرو مانند اسفناج با برگ های درشت و گل های ریز سفید یا سرخ رنگ که مصرف خوراکی دارد و خام و پختۀ آن خورده می شود، هنجمک، هجند، مجّه، مچّه، بلغس، بلغست، یبست، ورغست، فرغست برای مثال نه هم قیمت لعل باشد بلور / نه هم رنگ گلنار باشد پژند (عسجدی - مجمع الفرس - پژند)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشنگ
تصویر پشنگ
پشنج، آبی که از تکان دادن یک چیز تر به کسی یا جایی پاشیده شود، ترشح آب، زنبه، برای مثال با دوات و قلم و شعر چه کار است تو را / خیز و بردار تش و دستره و پیل و پشنگ (ابوحنیفۀ اسکافی - شاعران بی دیوان - ۵۹۱)، اهرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشند
تصویر کشند
کشنده، قاتل: (او ل علاج ما به نگاهی کشند کن آنگاه غیر را هدف نوشخند کن)، (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرند
تصویر پرند
((پَ رَ))
حریر ساده، ابریشم بی نقش، شمشیر، شمشیر جوهردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پکند
تصویر پکند
((پَ کَ))
نان، خبز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پشنگ
تصویر پشنگ
((پَ شَ))
زنبه، تخته ای با چهار دسته که با آن خشت و گل و امثال آن را جا به جا می کنند، اهرم، تیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پسند
تصویر پسند
((پَ سَ))
گزینش، انتخاب، پسندیده، مقبول، نیک، خوب، دلخواه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پژند
تصویر پژند
گیاهی است خودرو و بیابانی با گل های ریز و سفید مانند اسفناج که در پختن بعضی از خوراک ها بکار می رود، برغست، ورغست، بلغست، بلغس، مچه، هنجمک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پژند
تصویر پژند
((پَ ژَ))
گیاهی است خودرو و خوشبو مانند اسفناج که خام و پخته آن را می خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پهند
تصویر پهند
((پَ هَ))
دامی باشد که بدان آهو گیرند، تله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پوند
تصویر پوند
((پُ))
پول رایج انگلستان، واحد وزن در انگلستان برابر با 453 گرم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پشن
تصویر پشن
(پسرانه)
پشنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پند
تصویر پند
عبرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پند
تصویر پند
نصیحت، اندرز
فرهنگ لغت هوشیار