- پریرو (دخترانه)
- پری چهره، زیبا رو
معنی پریرو - جستجوی لغت در جدول جو
- پریرو
- پریچهره، زیبا رو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
که رویی چون پری دارد پریچهره زیبا روی خوبروی پریرخ پریرو
یک روز پیش از دیروز روز قبل از دی پریر
روز پیش از دیروز، دو روز پیش، پریر
نازک و سبک
منسوب به پریر پریرینه
پری رخسار، خوبروی
لاتینی ک زبر جد (جواهرات سلطنتی ایران) از گوهرهای گرانبها
کسی که روی زیبا مانند روی پری دارد، پری چهر، پری چهره، پری رخ، پری رخسار، زیبارو، خوشگل، برای مثال سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند / پری رویان قرار دل چو بستیزند بستانند (حافظ - ۳۹۴)
پریروزی
مرید، طرفدار، تابع
پریروز: (پریر قبله احرار زاولستان بود چنانکه کعبه است امروز اهل ایمانرا) (ناصر خسرو) یا پریر پریر. روز پیش از پریر
تابع، مقتدی، مقلد، پس رو
آنکه از پی دیگری می رود، ازپی رونده، تابع
کیسه، کیسۀ پول
نوعی سرو کوهی در جنگل های شمال ایران
نوعی سرو کوهی در جنگل های شمال ایران
کیسه، کیسه پول
پیر کوچک اندام
بی شرم، بی حیا
پریروز، دو روز پیش
Following
Cheeky
нахальный
следующий
frech
folgend
нахабний
наступний