جدول جو
جدول جو

معنی پرگوک - جستجوی لغت در جدول جو

پرگوک
((پَ))
عمارت عالی
تصویری از پرگوک
تصویر پرگوک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرگون
تصویر پرگون
(دخترانه)
لطیف چون پر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پر گوک
تصویر پر گوک
عمارت عالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرکوک
تصویر پرکوک
که کوک بسیار خواهد: ساعت پرکوک. عمارت عالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرکوک
تصویر پرکوک
عمارت، عمارت عالی، قصر، کاخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرکوک
تصویر پرکوک
پارچه ای که بر آن کوک بسیار زده شده، ساعتی که بسیار کوک شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رگوک
تصویر رگوک
جامه کهنه سوده شده لته، کرباس، چادر شب یک لخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگو
تصویر پرگو
کسی که بسیار حرف بزند، بسیار گوی، پرچانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رگوک
تصویر رگوک
پارچه یا جامه کهنه، کرباس، رگوه، رگوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرگو
تصویر پرگو
Chatterer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
喋喋不休的人
دیکشنری فارسی به چینی
คนพูดมาก
دیکشنری فارسی به تایلندی
orang yang banyak bicara
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
बकबक करने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
おしゃべりな人
دیکشنری فارسی به ژاپنی
বকবককারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
بکواس کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو