معنی رگوک
- رگوک
- پارچه یا جامه کهنه، کرباس، رگوه، رگوی
واژههای مرتبط با رگوک
رگوک
- رگوک
- جامه کهنه سوده شده لته، کرباس، چادر شب یک لخت
راوک
- راوک
- راوق صاف، لطیف و پالوده هر چیز
راوک
- راوک
- شراب صاف و لطیف
ربوک
- ربوک
- خرمانک
رکوک
- رکوک
- پارچه کهنه، پاره که بر جامه زنند جامه کهنه سوده شده لته، کرباس، چادر شب یک لخت
رگوه
- رگوه
- جامه کهنه سوده شده لته، کرباس، چادر شب یک لخت
رموک
- رموک
- آرام کردن، ایستاییدن ایستاشدن، پاییدن (مواظب بودن) جانوری که زود رم کند رمنده
رهوک
- رهوک
- بزغاله فربه، جوانی خوش
چگوک
- چگوک
- گنجشک
