جدول جو
جدول جو

معنی پرگهر - جستجوی لغت در جدول جو

پرگهر
پرجواهر
تصویری از پرگهر
تصویر پرگهر
فرهنگ لغت هوشیار
پرگهر
پرگوهر، پرجواهر، کنایه از آنکه اصل و نسب عالی دارد
تصویری از پرگهر
تصویر پرگهر
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرمهر
تصویر پرمهر
پر محبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگره
تصویر پرگره
پرچین و شکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگار
تصویر پرگار
آلتی هندسی که برای کشیدن دائره و خطوط بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمهر
تصویر پرمهر
بسیار بامهرومحبت، پرمحبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پربهر
تصویر پربهر
پرنصیب، دارای سود و بهرۀ بسیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرگره
تصویر پرگره
دارای گره بسیار، پرچین، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
چروکیده، پرشکن، پر پیچ و تاب، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرکوس، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرگار
تصویر پرگار
وسیله ای دو شاخه که بر یک سر آن مداد یا نوک مداد قرار دارد و برای کشیدن دایره و اندازه گیری خط های مستقیم استفاده می شود، پرگر، بردال، پردال، دوّاره، فرکال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرگار
تصویر پرگار
ابزاری برای کشیدن اشکال هندسی، فلک، بخت و اقبال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرگر
تصویر پرگر
طوق، طوق زرین و مرصعی که در قدیم پادشاهان بر گردن خود می کرده اند، برای مثال عدو را بهره از تو غلّ و پاوند / ولی را بهره از تو باغ و پرگر (دقیقی - ۱۰۲)
پرگار، وسیله ای دو شاخه که بر یک سر آن مداد یا نوک مداد قرار دارد و برای کشیدن دایره و اندازه گیری خط های مستقیم استفاده می شود، بردال، پردال، دوّاره، فرکال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرگر
تصویر پرگر
((پَ گَ))
طوق، طوقی زرین که پادشاهان بر گردن می کرده اند و گاه بر گردن اسب می انداختند
فرهنگ فارسی معین