جدول جو
جدول جو

معنی پرکاس - جستجوی لغت در جدول جو

پرکاس
تلاش کردن و در هم آویختن، طلوع آفتاب
تصویری از پرکاس
تصویر پرکاس
فرهنگ لغت هوشیار
پرکاس
((پَ))
تلاش کردن و درهم آویختن، طلوع آفتاب
تصویری از پرکاس
تصویر پرکاس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارکاس
تصویر ارکاس
باز گرداندن نگونسار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرماس
تصویر پرماس
تماس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
فعال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پر کاس
تصویر پر کاس
سنسکرینت کوشیدن، خور خیز (طلوع آفتاب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرواس
تصویر پرواس
دستمالی، لمس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرماس
تصویر پرماس
لمس لامسه، یازیدن دراز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرگاس
تصویر پرگاس
تلاش کردن و در هم آویختن، طلوع آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی هندسی برای کشیدن دایره و خطوط پرکار پرکاره پرکال پردال پرگر بردال پرکر فرجار دواره، شاغول، فلک کدار گیتی گردون جهان عالم، قضا و قدر سرنوشت، مکر و حیله تدبیر افسون، دایره حلقه طوق چنبر، اسباب سامان جمعیت، اشیای عالم، آشیانه. یا پرگار دوسر. بر اساس مثلث های متشابه اسبابی بنام پرگار دو سر ساخته اند. با آن میتوان پاره خط های کوچک معین را به قسمتهای مساوی بخش نمود. یا از پرگار افتادن، از سامان افتادن از نظم افتادن، یا پرگار (کسی) کژ بودن، بختذ او بد و باژگونه بودن، یا پرگار چرخ. پرگار فلک. دور فلک، منطقه فلک. یا تنگ شدن پرگار کسی. بدبخت شدن او. یا مثل پرگار. نهایت آراسته و نیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
شدید العمل، فعال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
کسی که بسیار کار بکند، فعال، ویژگی تابلو نقاشی یا پارچۀ قلاب دوزی که در آن نقش و نگار و ریزه کاری بسیار باشد، ویژگی آنچه در ساختن و درست شدن آن ظرافت به کار رفته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرناس
تصویر پرناس
فرناس، غافل، نادان، خواب آلود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرماس
تصویر پرماس
لمس کردن، دست مالیدن، دست زدن به چیزی
پرماسیدن، بساویدن، پساویدن، بپسودن، ببسودن، پسودن، بساو، سودن، پرواسیدن، بسودن، برماسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرکام
تصویر پرکام
رحم، عضوی کیسه مانند در شکم که جنین تا قبل از تولد در آن زندگی می کند، جای بچه در شکم زن یا حیوان ماده، زهدان، بچّه دان، بوگان، پوگان، بوهمان، بویگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرکوس
تصویر پرکوس
پرچین و چروک، چیزی که چین و شکن بسیار دارد، پر پیچ و خم
چروکیده، پرشکن، پر پیچ و تاب، پرگره، پرآژنگ، پرنورد، پرشکنج، پرماز، انجوخیده، آژنگ ناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرکاس
تصویر کرکاس
تخم یولاف که دو سر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرواس
تصویر پرواس
ترس، بیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرواس
تصویر پرواس
دستمالی، لمس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرواس
تصویر پرواس
((پَ))
پرواز، فراغ، نجات، خلاص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرماس
تصویر پرماس
((پَ))
لمس، لامسه، یازیدن، دراز کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرکاش
تصویر پرکاش
((پَ))
خاک اره، براده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
((پُ))
فعال، پرتلاش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرواس
تصویر پرواس
پرواسیدن، برای مثال به عدل او بود از جور بدکنش رستن / به خیر او بود از شر این جهان پرواس (ناصرخسرو - مجمع الفرس - ۲۳۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرکاش
تصویر پرکاش
خاک اره، براده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرکار
تصویر پرکار
Industrious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
трудолюбивый
دیکشنری فارسی به روسی
працьовитий
دیکشنری فارسی به اوکراینی