پر و پر. در تداول کودکان، آواز پریدن گنجشک و جز آن. آواز پرش مرغ. آواز پرزدن مرغان. رجوع به پر و پر شود. - پرپر کردن، برآمدن آواز پرش مرغ (در تداول اطفال)
پِر و پِر. در تداول کودکان، آواز پریدن گنجشک و جز آن. آواز پرش مرغ. آواز پرزدن مرغان. رجوع به پِر و پِر شود. - پرپر کردن، برآمدن آواز پرش مرغ (در تداول اطفال)
تیهو فرفور. صدای پریدن گنجشک و مانند آن. پوشیده از پر، هر گیاهی که گلش بر اثر تربیت و توجه بیش از حد معمول گلبرگ داشته باشد گلی که جامش از حد طبیعی بیشتر گلبرگ دارد
تیهو فرفور. صدای پریدن گنجشک و مانند آن. پوشیده از پر، هر گیاهی که گلش بر اثر تربیت و توجه بیش از حد معمول گلبرگ داشته باشد گلی که جامش از حد طبیعی بیشتر گلبرگ دارد
هر چیز پوسته مانند و نازک مثلاً نان پرپری، عبای پرپری، کبوتری که پرهایش را قیچی می زنند و آن را روی بام رها می کنند تا کبوترهای دیگر به هوای او بنشینند
هر چیز پوسته مانند و نازک مثلاً نان پرپری، عبای پرپری، کبوتری که پرهایش را قیچی می زنند و آن را روی بام رها می کنند تا کبوترهای دیگر به هوای او بنشینند
طوق، طوق زرین و مرصعی که در قدیم پادشاهان بر گردن خود می کرده اند، برای مثال عدو را بهره از تو غلّ و پاوند / ولی را بهره از تو باغ و پرگر (دقیقی - ۱۰۲) پرگار، وسیله ای دو شاخه که بر یک سر آن مداد یا نوک مداد قرار دارد و برای کشیدن دایره و اندازه گیری خط های مستقیم استفاده می شود، بردال، پردال، دوّاره، فرکال
طوق، طوق زرین و مرصعی که در قدیم پادشاهان بر گردن خود می کرده اند، برای مِثال عدو را بهره از تو غلّ و پاوند / ولی را بهره از تو باغ و پرگر (دقیقی - ۱۰۲) پَرگار، وسیله ای دو شاخه که بر یک سر آن مداد یا نوک مداد قرار دارد و برای کشیدن دایره و اندازه گیری خط های مستقیم استفاده می شود، بَردال، پَردال، دَوّاره، فَرکال
در تداول عوام، سخت باریک و تنک و نازک (جامه و نان وجز آن) آنگاه که عیب باشد. یک عبای پرپری (در زمستان آنگاه که جامۀ سطبر ضرور است). یک تکه نان پرپری (قطعه ای از نان سخت نازک و تنک که سیری نیاورد)
در تداول عوام، سخت باریک و تنک و نازک (جامه و نان وجز آن) آنگاه که عیب باشد. یک عبای پِرپِری (در زمستان آنگاه که جامۀ سطبر ضرور است). یک تکه نان پرپری (قطعه ای از نان سخت نازک و تنک که سیری نیاورد)
پاره. پول. تنک ریزه. فلوس. فلوس کوچک بسیارتنک بغایت ریزه. (برهان). پشیز. (رشیدی) (جهانگیری). و بعضی بمعنی دینار گفته اند. (رشیدی) : درست گشت که خورشید در خزانۀ تو قراضه ای است دغل بر مثال پرپره ای. شمس الدین ورکانی
پاره. پول. تنک ریزه. فلوس. فلوس کوچک بسیارتنک بغایت ریزه. (برهان). پشیز. (رشیدی) (جهانگیری). و بعضی بمعنی دینار گفته اند. (رشیدی) : درست گشت که خورشید در خزانۀ تو قراضه ای است دغل بر مثال پرپره ای. شمس الدین ورکانی
جامه عبا نان و جز آن که سخت باریک و نازک و تنک باشد: نان پرپری عبای پرپری، (کبوتر بازی) کبوتر ماده ای که پرودمش را قیچی بزنند و با آن کبوتران نر را ببام خانه خوانند
جامه عبا نان و جز آن که سخت باریک و نازک و تنک باشد: نان پرپری عبای پرپری، (کبوتر بازی) کبوتر ماده ای که پرودمش را قیچی بزنند و با آن کبوتران نر را ببام خانه خوانند
پارچه ی نازک و سبک، هرچیز نازک و سبک وزن، پروانه، جلیقه ی دامن، بسیار نازک و شکننده، مرغی که پرهای سیخ شده و برآمده دارد آدم جلد و چالاک، دور دامن، یقه، سرآستین، متکا و بالش که پرچین باشد، شب پره
پارچه ی نازک و سبک، هرچیز نازک و سبک وزن، پروانه، جلیقه ی دامن، بسیار نازک و شکننده، مرغی که پرهای سیخ شده و برآمده دارد آدم جلد و چالاک، دور دامن، یقه، سرآستین، متکا و بالش که پرچین باشد، شب پره