جدول جو
جدول جو

معنی پروه - جستجوی لغت در جدول جو

پروه
پروین ثریا
تصویری از پروه
تصویر پروه
فرهنگ لغت هوشیار
پروه
غنیمت، هر چیزی که از جنگ و تاراج بدست آید، ستاره پروین، چادرشب
تصویری از پروه
تصویر پروه
فرهنگ فارسی معین
پروه
پروین، چند ستارۀ درخشان در صورت فلکی ثور که از تعداد بسیاری ستاره تشکیل شده ولی فقط شش ستارۀ آن با چشم دیده می شود که در یک جا به صورت خوشه ای جمع شده و با هم در فضا حرکت می کنند، ثریا
تصویری از پروه
تصویر پروه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پروش
تصویر پروش
(دخترانه)
لطیف چون پر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرور
تصویر پرور
(دخترانه)
ریشه پروردن، دارای پر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پروا
تصویر پروا
(دخترانه)
ملاحظه، فرصت و زمان پرداختن به کاری، فراغت و آسایش، توجه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پروسه
تصویر پروسه
فرآیند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
برنامه، پیرنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گروه
تصویر گروه
کمیته، جماعت، هیئت، فرقه
فرهنگ واژه فارسی سره
فرانسوی از خزندگان سوسمار بی پا جانوری از تیره سوسماران از رده خزندگان. این سوسمار چون فاقد اندام حرکتی (دست و پا) است و استوانه یی شکل است ظاهرا بشکل مار میماند و با آن اشتباه میشود در صورتیکه با داشتن پلک چشم از ماران مشخص میشود. جانور بی آزاری است که در اروپا و آسیای غربی و شمال آفریقا فراوان است. رنگ بدنش برنزی است و مانند همه سوسماران در موقع اظطراب (خصوصا موقع گرفتن) دمش را رها میکند. در سوراخها و زیر سنگهازیست میکند و فقط روزها موقع طلوع آفتاب از نه اش خارج میشود سوسمار بی دست و پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پچوه
تصویر پچوه
ترجمه، نقل معنی از لغتی به لغتی دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
سر کوه قله، تارک سر چکاد، بالای هر چیز نوک سر جمع ذری، ذروت غایت بلندی بود و اندر فلک تدویربجای اوج باشد از خارج المرکز و برابر ذروه تدویر بود... ذروت وسطی آن نقطه است از زبرین فلک تدویر که بدو آن خط رسد که از مرکز معدل بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد و ذروت مرئی آن نقطه است از زبری فلک تدویر که بدو آن رسد کز مرکز عالم بیرون آید و بر مرکز تدویر بگذرد (التفهیم)، چکاد تارک تارک سر، بالا سر، نوک کوهان، فراسوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروا
تصویر پروا
احتیاط، اعتنا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرده
تصویر پرده
آکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرده
تصویر پرده
دیوار سفید یا هر آویز دیگری را که فیلم بر روی آن به نمایش در می آید می گویند. پرده ی سینما مانند خود سینما همواره در جهت بهبود کیفیت حرکت کرده است. پرده های امروزین، حساس و مشبکند و نورهای اضافی و اذیت کننده را از خود عبور میدهند و تصویر را شفافتر از گذشته به معرض نمایش می گذارند.
پرده سینما یکی از اجزای اصلی تجهیزات سینما است که برای نمایش فیلم به استفاده می رود. این پرده معمولاً به صورت یک سطح براق و بزرگ از پارچه ای خاص ساخته می شود که قابلیت بازتاب نور را دارد تا تصویر فیلم بهتر قابل مشاهده باشد.
معمولاً پرده های سینما به دو نوع تقسیم می شوند:
1. پرده مات : این نوع پرده به صورت مات و غیر درخشان است که برای کاهش بازتاب نور و ایجاد تصویر با کنتراست بالا استفاده می شود.
2. پرده نفوذی : این نوع پرده به صورت درخشان است و برای پخش نور از پشت پرده و استفاده از سیستم های پروژکتور نوری استفاده می شود.
پرده سینما باید ابعاد مناسبی داشته باشد تا تمامی تصاویر فیلم به طور کامل روی آن جاذب شوند و تماشاگران بتوانند بهترین تجربه را از تماشای فیلم داشته باشند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از ثروه
تصویر ثروه
دارایی توانگری بسیاری شیت هستک ایشت خواستک خواسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خروه
تصویر خروه
خروس، تاج خروس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرچه
تصویر پرچه
پارچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتوه
تصویر پرتوه
خطوط باریکی که از تابیدن نور پیدا میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسه
تصویر پرسه
رفتن گدایان
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی زمینه، انگاره، اندیشه، پیشنهاد (نفیسی) نقشه طرح زمینه، نقشه و بر آورد بنایی، پیشنهاد، اندیشه نیت قصد
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه زنان بخود بر گیرند شافه حمول. آنچه زنان بخود برگیرند شیاف. شافه فرزجه، نهایت قلیل و کم: یک پرزه نمک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده
تصویر پرده
روپوش، پوشش، حجاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرون
تصویر پرون
چرخی که ابریشم را بدان از پیله بر آورند و آن چرخ را بپای گردانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
لایحه، قصد، نیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروره
تصویر پروره
جانوری که در پروار بسته فربه کرده باشند پرواری: (چو مرغ پروره مغرور خصمت آگه نیست از آنکه رمح غلامان تست با بزنش) (شهاب الدین موید سمرقندی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرور
تصویر پرور
پرپهنا عریض پر عرض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پروا
تصویر پروا
محابا، بیم، ترس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمه
تصویر پرمه
پرماه کاهلی در کارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پریوه
تصویر پریوه
فرانسو خودی، خودمانی، رام دستاموز
فرهنگ لغت هوشیار
باز جست تجسس تفحص، پرسش باز خواست، در ترکیب بمعنی (پژوهنده) آید: دانش پژوه دین پژوه کین پژوه
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی خور کوب خوراکیکه از کوفتن و پختن کدو یا مرجمک یا سیب زمینی فراهم می آید خوراکی است که با سیب زمینی آرد شده و کدوی نرم گشته یا لوبیا و عدس و اسفناج و دیگر حبوبات و سبزیها حل و کوبیده شده تهیه میگردد. یا پوره کدو. یک قطعه بزرگ کدو تنبل یا کدو مربایی را خرد کرده در استکان آب نمک دار یا قند دار مدت نیم ساعت بپزند. سپس آبش را گرفته از الک خارج کرده دو تخم مرغ زده شده و قدری کره و شیر بدان اضافه کنند و چند دقیقه روی آتش نگاهدارندظنگاه در آب سرد خنک کنند. یا پوره لوبیا و عدس. لوبیا یا عدس یا حبوبات دیگر را در آب می پزند تا نرم شود. آنگاه با کوشت کوب آنرا له کرده یا از الک خارج نموده با کمی آب گوشت مخلوط کنند. سپس ادویه زده روی آن کره گذارند و قدری پیاز یا خرده نان سرخ کرده و جعفری خرد کرده اطراف آن میریزند و سر سفره می برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شروه
تصویر شروه
نوعی خوانندگی شهری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صروه
تصویر صروه
لاله مرداب از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتوه
تصویر پرتوه
تیر پرتابی
پارت، پهلو
فرهنگ فارسی عمید