- پروسه
- فرآیند
معنی پروسه - جستجوی لغت در جدول جو
- پروسه ((پُ رُ س ِ))
- فرایند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برنامه، پیرنگ
خروس کوچک، گوشت پاره ای بر دم فرج زن، پوست ختنه گاه مرد (که بر دین آن سنت است)، حشره ای سرخ رنگ مانند سوسک که در گرمابه ها و جایهای نمناک زیست کند، مرضی است که غالبا کودکان بدان مبتلا شوند و سبب تورم و تشنج گلو شود و صدای شخص مبتلا بطور مخصوص شبیه بصدای خروس از گلوی او خارج گردد
لایحه، قصد، نیت
جانوری که در پروار بسته فربه کرده باشند پرواری: (چو مرغ پروره مغرور خصمت آگه نیست از آنکه رمح غلامان تست با بزنش) (شهاب الدین موید سمرقندی)
پرواری، پرورده، چاق، فربه، گوسفند یا جانور دیگر که او را در جای خوب بسته و خوراک خوب داده و فربه کرده باشند
تکه گوشت کوچکی میان فرج زن، چوچوله
طرح و نقشه ای که برای انجام یک کار در نظر گرفته می شود
عروس، زنی که تازه ازدواج کرده، بیوک، پیوگ، بیوگ، نوعروس، تازه عروس، ویوگ، گلین، بیو
از ریشه پارسی اسپ سواری، اسپ شناسی، سوار کاری سوار خوبی
پردیس، باغ، بستان
Project
проект
Projekt
проект
projekt
projeto
progetto
proyecto
projet
project
โครงการ
proyek
مشروعٌ
परियोजना
פרויקט
プロジェクト
প্রকল্প