خروس کوچک، گوشت پاره ای بر دم فرج زن، پوست ختنه گاه مرد (که بر دین آن سنت است)، حشره ای سرخ رنگ مانند سوسک که در گرمابه ها و جایهای نمناک زیست کند، مرضی است که غالبا کودکان بدان مبتلا شوند و سبب تورم و تشنج گلو شود و صدای شخص مبتلا بطور مخصوص شبیه بصدای خروس از گلوی او خارج گردد
اروسی جشن زناشویی دامادی زنی ویوتکان بیو سور پیوگانی همسری دختر یا زنی با مردی بیوگانی، جشنی که به هنگام ازدواج بر پا کنند. یا عروسی قریش. مجلس تعزیه ای زنانه که هنوز مراسم آن در میان زنان تهران و برخی از شهرستان ها متداول است و در آن عروسی دختری از قبیله قریش و عروسی فاطمه دختر رسول ص را تجسم دهند
تصغیر عروس، عروس کوچک، نوعی اسباب بازی کودکان اروسک: میوه ای است ازخانواده زرد آلو، بالابرک (منجنیق کوچک)، دغد دغدک (لعبت)، بغلک گرهی که زیربغل به هم رسد، گیشه (گویش گیلکی) بازیچه دخترکان منجنیقی کوچک که در آن رادر زمان جنگ به کار می بردند و بدان از قلعه آتش و خاکستر به جانب دشمن می انداختند، لعبتی که کودکان (مخصوصا دخترکان) بدان بازی کنند. یا عروسک پای نقاره. کسی که بامر و اشاره اشخاص دیگر کار می کند