جدول جو
جدول جو

معنی پرو - جستجوی لغت در جدول جو

پرو
(دخترانه)
پروین
تصویری از پرو
تصویر پرو
فرهنگ نامهای ایرانی
پرو
پروین، برای مثال سزد که پروین بارد دو چشم من شب وروز / کنون که زاین دو شب من شعاع بر زد پرو (کسائی - لغت فرس۱ - ۲۰۵)
تصویری از پرو
تصویر پرو
فرهنگ فارسی عمید
پرو
آزمایش لباس دوخته شده بر تن مشتری
تصویری از پرو
تصویر پرو
فرهنگ فارسی عمید
پرو
(پَرْوْ)
پروین. ثرّیا. پرن. و آن چند ستاره است در کوهان ثور:
ببالای تو در چمن سرو نیست
چو رخسار تو تابش پرو نیست.
فردوسی.
برخ همچو پرو و ببالا چو سرو
میان همچو غزو و برفتن تذرو.
(از لغت نامۀ اسدی).
سزد که پروین بارد دو چشم من شب و روز
کنون که زین دو شب من شعاع برزد پرو.
کسائی (از اسدی).
خم طاق هر یک چو پر تذرو
ز بس رنگ یاقوت رخشان چو پرو.
اسدی (در صفت بنائی).
رجوع به پروین و ثریا شود
لغت نامه دهخدا
پرو
(پِ)
کشوری جمهوری به امریکای جنوبی بر ساحل اقیانوس ساکن مساحت آن 1358000 کیلومترمربع و 7300000 تن سکنه دارد. پایتخت آن لیماست. اراضی آن کوهستانی است. شهرهای عمده آن ال کالااو و آرکی پا است و معادن گرانبها دارد از قبیل نفت و مس و حاصلخیز است و محصولات آن پنبه و شکر و قهوه و کاکائو و حیر (کائوچوک) است. پیش از تسلط اسپانیائیان در قرن شانزدهم دارای حکومتی بود بدست انکاس ها با تمدنی عالی. پیزار در 1532 میلادی بدین ملک لشکر کشید و بزودی پرو را مسخر کرد و اسپانیائیان با شتابی تمام به استخراج معادن آن پرداختند و مرکزی مهم از مهاجرین اسپانیائی تشکیل کردند و در 1824 از اسپانیا مجزا شده مستقل گردید و در 1879 میلادی با دولت شیلی بجنگ پرداخت و قسمتی از سواحل خویش را از دست داد که جزئی از آن را در 1929 میلادی بدو مسترد داشتند
لغت نامه دهخدا
پرو
مدرک، سند، نشانه
تصویری از پرو
تصویر پرو
فرهنگ لغت هوشیار
پرو
((پِ رُ))
آزمایش لباس از طرف خیاط بر تن مشتری، مدرک، مسند
تصویری از پرو
تصویر پرو
فرهنگ فارسی معین
پرو
پریروز، مرتعی کوهستانی میان عباس آباد و نشتارود، پرتاب، پراکندن، پاشاندن از سر بی احتیاطی، به هم زدن، جا به جا کردن خوراک در حال پختن از دیگی به دیگ دیگر، یک نوبت خواب کرم ابریشم، گاو مخصوص شخم زدن، راندن گاو به هنگام شخم، گاو نر اخته شده.، از مراتع لنگای واقع در منطقه ی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پروین
تصویر پروین
(دخترانه)
ثریا، نام یک صورت فلکی، ستارگان کوچک نزدیک به هم، دسته ای از شش ستاره درخشان در صورت فلکی ثور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پروا
تصویر پروا
(دخترانه)
ملاحظه، فرصت و زمان پرداختن به کاری، فراغت و آسایش، توجه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پروانه
تصویر پروانه
(دخترانه)
حشره ای زیبا که خود را به شعله می زند، حشره ای با بدن کشیده و باریک و بالهای پهن پوشیده از پولکهای رنگارنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پروش
تصویر پروش
(دخترانه)
لطیف چون پر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پروشات
تصویر پروشات
(دخترانه)
بسیار شاد، نام همسر داریوش دوم پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرویز
تصویر پرویز
(پسرانه)
پیروز، از شخصیتهای شاهنامه، نام خسرو دوم پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرور
تصویر پرور
(دخترانه)
ریشه پروردن، دارای پر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پروتاگونیست
تصویر پروتاگونیست
شخصیت اصلی (Protagonist) در سینما و ادبیات به شخصیت یا شخصیت هایی اطلاق می شود که محور اصلی داستان هستند و بیشترین توجه و تمرکز بر روی آن ها قرار دارد. این شخصیت ها معمولاً در مرکز درگیری ها و تحولات داستان قرار دارند و اهداف، خواسته ها و تلاش های آن ها محرک اصلی پیشرفت داستان است.
ویژگی های شخصیت اصلی:
1. محور داستان:
- شخصیت اصلی معمولاً نقطه تمرکز داستان است و تمام اتفاقات و تحولات پیرامون او رخ می دهد.
2. توسعه شخصیت:
- شخصیت اصلی غالباً در طول داستان دچار تحول و رشد می شود و بینش یا تغییرات شخصیتی قابل توجهی را تجربه می کند.
3. اهداف و انگیزه ها:
- این شخصیت ها دارای اهداف و انگیزه های روشنی هستند که به پیشبرد داستان کمک می کند. آن ها می خواهند به چیزی دست یابند، از چیزی فرار کنند یا چیزی را تغییر دهند.
4. مواجهه با چالش ها:
- شخصیت اصلی معمولاً با موانع و چالش های مختلفی روبرو می شود که باید بر آن ها غلبه کند. این چالش ها می توانند فیزیکی، روانی یا عاطفی باشند.
5. ارتباط با دیگر شخصیت ها:
- تعاملات و روابط شخصیت اصلی با سایر شخصیت ها (مانند شخصیت های مکمل و ضدقهرمان) بخش مهمی از داستان را تشکیل می دهد.
نمونه هایی از شخصیت های اصلی در فیلم ها:
1. هری پاتر در سری فیلم های `هری پاتر`:
- هری پاتر به عنوان شخصیت اصلی، محور داستان است که تلاش می کند تا بر مشکلات و چالش های خود در دنیای جادوگری غلبه کند و در نهایت با ولدمورت روبرو شود.
2. فرودو بگینز در `ارباب حلقه ها`:
- فرودو شخصیت اصلی است که سفر سخت و خطرناکی را برای نابود کردن حلقه قدرت آغاز می کند و در طول داستان با چالش های بسیاری مواجه می شود.
3. ایلیزابث بنت در `غرور و تعصب`:
- ایلیزابث به عنوان شخصیت اصلی این داستان عاشقانه، با مسائل مربوط به خانواده، عشق و تعصبات اجتماعی مواجه می شود و در نهایت رشد شخصیتی قابل توجهی را تجربه می کند.
4. مکس راکتانسکی در سری فیلم های `مکس دیوانه`:
- مکس به عنوان شخصیت اصلی، تلاش می کند تا در دنیای پسا-آخرالزمانی زنده بماند و عدالت را برقرار کند.
نقش شخصیت اصلی در ساختار داستان:
1. تعریف مسیر داستان:
- مسیر و اقدامات شخصیت اصلی به طور مستقیم بر پیشرفت داستان تأثیر می گذارد و به تعیین جهت کلی آن کمک می کند.
2. ایجاد ارتباط با مخاطب:
- شخصیت اصلی غالباً به گونه ای طراحی شده است که مخاطب بتواند با او همذات پنداری کند و از طریق او وارد دنیای داستان شود.
3. برجسته کردن تم ها و پیام ها:
- از طریق تجربیات و تحولات شخصیت اصلی، تم ها و پیام های اصلی داستان به مخاطب منتقل می شود.
نتیجه گیری
شخصیت اصلی یک عنصر حیاتی در ساختار هر داستان است که به پیشبرد روایت و ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطب کمک می کند. این شخصیت با برخورداری از ویژگی ها، اهداف و چالش های منحصر به فرد، نقشی کلیدی در تحقق تم ها و پیام های داستان ایفا می کند. از طریق تعاملات و تجربیات شخصیت اصلی، داستان به زندگی و حرکت در می آید و مخاطبان را به سفری پر از احساسات و تحولات همراه می سازد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از پروژکشنیست
تصویر پروژکشنیست
آپاراتچی یا پروژکشنیست (Projectionist) که وظیفه هدایت یک فیلم پروژکتور را برعهده دارد. این اصطلاح به طور عمومی به معنای فردی است که توان کار با پروژکتور را دارد، اما به طور خاص آپاراتچی یک کارمند رسمی سالن سینما است. آپاراتچی ها می بایست نه تنها آشنایی با پروژکتور از نظر تکنیکی داشته باشند، بلکه باید با مفاهیم اولیه فیلم آشنایی داشته و توان نگهداری و تعمیر را نیز داشته باشد. با توجه به دیجیتالشدن فیلم ها این شغل در معرض انقراض است.
ابزار کار آپارات چی ها در طول زمان تغییر کرده است. با تغییر از آنالوگ به دیجیتال، ابزار از نوارهای فیلم و پروژکتورهای عادی به هارد دیسک، کامپیوتر و پروژکتورهای دیجیتال تغییر یافته است.
فردی که مسئول راه اندازی دستگاه نمایش برای نمایش فیلم است. او همچنین باید تجهیزات دیگر مربوط به نمایش فیلم مانند صدا و نور را نیز به راه اندازد و تنظیم کند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
(سَ پَ)
دهی است از بخش حومه شهرستان نائین واقع در 28 هزارگزی شمال نائین، متصل براه سپرو به نائین. ناحیه ای است کوهستانی، هوای آن معتدل. 317 تن سکنه دارد. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصولات آن غلات است. اهالی به کشاورزی گذران می کنند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(هَُ پُ)
دهی است از دهستان میداود (سرگچ) بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری باغ ملک و 18 هزارگزی جنوب خاوری راه اتومبیل رو باغ ملک به ایذه. ناحیه ای است کوهستانی معتدل و مالاریایی و دارای 500 تن سکنه است. آب آن از رود و چشمه و محصولاتش غلات و برنج میباشد. اهالی به زراعت مشغولند. راه مالرو دارد. ساکنین آن از طایفۀ ممبینی هستند. معدن گچ در آنجا وجود دارد. این آبادی از محلهای کله پیر، دورتو، پس کره و سرسورد تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هپرو
تصویر هپرو
ربودن چیزی راازدست کسی قاپیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هپرو
تصویر هپرو
((هَ پَ))
ربودن چیزی را از دست کسی، قاپیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پروا
تصویر پروا
احتیاط، اعتنا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرواسنده
تصویر پرواسنده
حسگر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرواگرانه
تصویر پرواگرانه
محتاطانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پروانه
تصویر پروانه
اجازه، جواز، مجوز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرواییدن
تصویر پرواییدن
حذر داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پروراننده
تصویر پروراننده
مربی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرورده
تصویر پرورده
تربیت شده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرورش
تصویر پرورش
تربیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرورنده
تصویر پرورنده
مربی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پروهان
تصویر پروهان
برهان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پروژکتور
تصویر پروژکتور
نورافکن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پروسه
تصویر پروسه
فرآیند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پروژه
تصویر پروژه
برنامه، پیرنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
کوچک و بسیار ترش
فرهنگ گویش مازندرانی