جدول جو
جدول جو

معنی پرمینا - جستجوی لغت در جدول جو

پرمینا
از توابع دهستان بندپی شهرستان بابل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرمینه
تصویر شرمینه
(دخترانه)
شرمین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرمینا
تصویر آذرمینا
(دخترانه)
لعلگون، سرخ رنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرمینی
تصویر آرمینی
(پسرانه)
سپهسالار یزگرد سوم پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرمینه
تصویر آرمینه
(دخترانه)
ارمنی، دختر ارمنی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرمیتا
تصویر آرمیتا
(دخترانه)
آرامش یافته، کلمه ای زردشتی است، الهه نعمت، آرامش یافته
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پارمین
تصویر پارمین
(دخترانه)
نام همسر داریوش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پارمیدا
تصویر پارمیدا
(دخترانه)
دختر باران، عروس باران، پارمیس، نام دختر بردیا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رامینا
تصویر رامینا
(دخترانه)
بالا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرینام
تصویر پرینام
(دخترانه)
دارای نامی زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پریناز
تصویر پریناز
(دخترانه)
دارای ناز و کرشمه ای چون پری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرنیان
تصویر پرنیان
(دخترانه)
پارچه ابریشمی دارای نقش و نگار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رومینا
تصویر رومینا
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرسیان
تصویر پرسیان
گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه می روید، عشقه، برسیان، سیان، پرشیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرشیان
تصویر پرشیان
گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه می روید، عشقه، برسیان، سیان، پرسیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرپهنا
تصویر پرپهنا
پربر، پهن، پهناور، عریض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرنیان
تصویر پرنیان
نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک، پرنون، برنو، پرنو، برنون، برای مثال چون پرند نیلگون بر روی پوشد مرغزار / پرنیان هفت رنگ اندر سر آرد کوهسار (فرخی - ۱۷۵)، آمد این نوبهار توبه شکن / پرنیان گشت باغ و برزن و کوی (رودکی - ۵۳۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترمینال
تصویر ترمینال
مکانی با امکانات لازم، در انتها یا ابتدای یک مسیر، که مسافران یک وسیلۀ مسافربری عمومی در آن پیاده یا سوار می شوند، پایانه مثلاً ترمینال مسافربری، مکان انتهایی لوله های نفت و گاز، پایانۀ نفتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرمدعا
تصویر پرمدعا
پرادعا، آنکه دعوی بسیار دارد، پرنخوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرمین
تصویر پرمین
آخرین دوره از دوران پالئوزوئیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرزیان
تصویر پرزیان
آنچه یا آنکه ضرر بسیار دارد، پرضرر
فرهنگ فارسی عمید
یعنی باقی مانده برای منزل. (کتاب اعمال رسولان 6:5) یکی از هفت خادم بود. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(پِ)
پیارمی. نام ناحیۀ قدیم واقع در شمال شرقی روسیۀ اروپا که از سواحل کاما تا سواحل دوینای شمال کشیده شده به فنلاند منتهی شود و آن شامل نواحی کنونی پرم، و ولگد و ارخانگلس بوده است. در کاوش خرابه های واقع در این ناحیه ظروف و اشیاء زرینه و سیمینه از ایرانیان و هندیان یافت شده است و این معنی حاکی از قدمت تمدن آنجاست. اتر نروژی در مائۀ یازدهم میلادی بنواحی دوینای شمال دست یافت و سیصد سال پس از آن جمهوری نوگرد از طرف شرق و غرب اتساع یافت این کشور که اهالی آن در اواخر مائۀ چهارم دین مسیح گرفته بودند، در ف تنه مغول ویران شد
لغت نامه دهخدا
یکی از دهات تابع شهر ساری مازندران است. (از مازندران و استرآباد رابینو ص 162 از ترجمه فارسی)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
بیونانی نوشادر است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه). بلغت سریانی نوشادر باشد و آن چیزی است مانند نمک و بیشتر سفیدگران بکار برند و بعضی گویند یونانی است. (برهان). طیا گویند و آن نوشادر است. (اختیارات بدیعی). ارمیان، جمع واژۀ ارون
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترمینال
تصویر ترمینال
انتهائی، نهائی
فرهنگ لغت هوشیار
بطور حدس و گمان، یقیناً، به دید به گمان، انگاری، بگمان، از روی گمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرشیان
تصویر پرشیان
گیاهی است که بر درختان پیچید عشقه، پرسیاوشان پر از شیان (مسکوک) : (درویش و ضعیف شاخ بادام کردست کنار پر شیانی) (ناصر خسرو. 466)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسیان
تصویر پرسیان
گیاهی است که بر درختان پیچید عشقه، پرسیاوشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرزیان
تصویر پرزیان
پرضرر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرنیان
تصویر پرنیان
حریر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرمدعا
تصویر پرمدعا
آنکه دعوی بسیار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشمینه
تصویر پشمینه
هر جامه که از پشم درست شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترمینال
تصویر ترمینال
پایانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرنیان
تصویر پرنیان
حریر
فرهنگ واژه فارسی سره