جدول جو
جدول جو

معنی پرمدعا

پرمدعا
پرادعا، آنکه دعوی بسیار دارد، پرنخوت
تصویری از پرمدعا
تصویر پرمدعا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پرمدعا

پرمدعا

پرمدعا
که سخن دراز کشد. که دعویهای باطل بسیار در محاجه آرد. که بسیار کاوَد در سخن چنانکه مخاطب را مانده کند
لغت نامه دهخدا

پرادعا

پرادعا
سخت خودپسند. سخت متکبر. که دعاوی در بزرگی خود بسیار دارد. پراز خود. پرمدّعا، پرگوی. پرمُشاجره
لغت نامه دهخدا

پرمدارا

پرمدارا
که رفق و مدارات بسیار کند:
مگر کردگار آشکارا کند
دل و مغز ما پرمدارا کند.
فردوسی.
مگر بر من این آشکارا شود
بر آتش دلم پرمدارا شود.
فردوسی
لغت نامه دهخدا