- پرقبیله
- آنکه قوم و خویش بسیار دارد
معنی پرقبیله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پر کس و کار که خویش و قوم بسیار دارد
آب زیر کاه ترفند کار نیرنگ باز فسونگر آب زیر کاه گربز مکار محیل دغل
پیکان پهنی که مانند بیل باشد
پرمکر، نیرنگ باز، پرچاره
نیرنگ باز، مکار، دغل
خانه تابستانی، بالاخانه غرفه
بیلک، نوعی پیکان پهن یا دوشاخه، فیلک
حرکاتی که در حالت رقص به قسمت های تحتانی بدن داده می شود، قر کمر، رقص کمر
غربیله کردن: حرکت دادن قسمت های تحتانی بدن در حالت رقص، قر کمر دادن
غربیله کردن: حرکت دادن قسمت های تحتانی بدن در حالت رقص، قر کمر دادن
اسپانیای تازی گشته شبدر از گیاهان شبدر
گربیله غر پارسی است حرکت پیاپی قسمت تحتانی بدن مثل حرکت غربیل (غربال)، نوعی قر کون و کچول. یا قرو غربیله. قر دادن به کمر ادا و اطوار، حرکات و سکنات زنان در وقت آرمیدن
کاروان
فربهی، تن آسانی، فراخزیستی، تری نمناکی
گروهی از مردم دارای نژاد، سنت، دین و فرهنگ مشترک، گروهی از فرزندان یک پدر
گروه، گروهی از فرزندان یک پدر