جدول جو
جدول جو

معنی پرسناژ - جستجوی لغت در جدول جو

پرسناژ
پرسوناژ، شخصیت داستانی در داستان، رمان، نمایشنامه یا فیلم
تصویری از پرسناژ
تصویر پرسناژ
فرهنگ فارسی عمید
پرسناژ
(پِ سُ)
شخص مشهور و سرشناس، شخصیت بازی که داخل حوادث و موضوع نمایشنامه یا داستان باشد
لغت نامه دهخدا
پرسناژ
شخص بزرگ و مشهور
تصویری از پرسناژ
تصویر پرسناژ
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پریناز
تصویر پریناز
(دخترانه)
دارای ناز و کرشمه ای چون پری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرینام
تصویر پرینام
(دخترانه)
دارای نامی زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
کسی که از پیران یا کودکان مراقبت می کند، کسی که در بیمارستان از بیماری مواظبت می کند، خدمتکار، غلام، کنیز، مطیع، فرمانبردار، برای مثال پرستار امرش همه چیز و کس / بنی آدم و مرغ و مور و مگس (سعدی۱ - ۳۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرسوناژ
تصویر پرسوناژ
شخصیت داستانی در داستان، رمان، نمایشنامه یا فیلم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرزناک
تصویر پرزناک
پرزدار، پرزگن
فرهنگ فارسی عمید
سوراخ های ریز متوالی به شکل خط در روی بعضی از کاغذها که کاغذ در آن محل به راحتی جدا می شود، دستگاهی که با ابزاری شانه مانند این سوراخ ها را ایجاد می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرگناه
تصویر پرگناه
کسی که گناه بسیار مرتکب شده، گناهکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرسنده
تصویر پرسنده
پرسش کننده، سؤال کننده، خبر گیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترسناک
تصویر ترسناک
ترس آور، بیمناک، دارای ترس، ترسو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرسیان
تصویر پرسیان
گیاهی فاقد شکوفه و گل که در حوالی کوفه می روید، عشقه، برسیان، سیان، پرشیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرستیژ
تصویر پرستیژ
شخصیت، اعتبار و نفوذ اجتماعی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرزناک
تصویر پرزناک
پرزدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرفواژ
تصویر پرفواژ
سوراخ کردن برگهای کاغذ بوسیله ماشین
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی آبکلن یک زوج غده که تقریبا هر یک باندازه بادام کوچکی هستند و بطور قرینه در ابتدای پیشاب راه (آلت) در بالای میان دو راه قرار گرفته اند. این غده ها خاص جنس نر پستانداران است و ترشحات سفید رنگ لزجی دارند که یکی از عناصر تشکیل دهنده منی است و با اسپرم خارج میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
خدمتکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرستان
تصویر پرستان
در حال پرستیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسنده
تصویر پرسنده
سئوال کننده، مستفهم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسیان
تصویر پرسیان
گیاهی است که بر درختان پیچید عشقه، پرسیاوشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسیاه
تصویر پرسیاه
آنکه دارای پر سیاه رنگ است سیاه پر مقابل پر سفید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر نار
تصویر پر نار
پر آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر ناز
تصویر پر ناز
پر نخوت پر فیریدگی پر بطر پر غمزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترسناک
تصویر ترسناک
خطرناک، خوفناک بیمناک خوف انگیز ترس آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرستیژ
تصویر پرستیژ
خیال واهی و پوچ، اعتبار، نفوذ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارسنال
تصویر ارسنال
کارخانه اسلحه و تجهیزات جنگی اسلحه سازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرسوناژ
تصویر پرسوناژ
((پِ سُ))
شخص مشهور، شخص مهم، شخص بازی، کسی که در حوادث و موضوع نمایشنامه یا داستان باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ارسنال
تصویر ارسنال
((اَ س ِ))
کارخانه اسلحه و تجهیزات جنگی، اسلحه سازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرسنده
تصویر پرسنده
((پُ سَ دِ))
پرسش کننده، گدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرستیژ
تصویر پرستیژ
((پِ رِ))
وجهه، آبرو و اعتبار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
((پَ رَ))
خدمتکار، خادم، غلام، کنیز، کسی که خدمت بیماران می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترسناک
تصویر ترسناک
((تَ))
خوف انگیز، ترس آور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرسمان
تصویر پرسمان
مسئله، موضوع
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترسناک
تصویر ترسناک
Awful, Chilling, Daunting, Dreaded, Eerie, Feared, Fearsome, Frightening, Chillingly, Creepily, Creepy, Eerily, Fearsomely, Frighteningly, Phobic, Spooky, Terrible, Terrifying
دیکشنری فارسی به انگلیسی