معنی پرزناک
پرزناک
پرزدار، پرزگن
تصویر پرزناک
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پرزناک
پرزناک
پرزناک
پرزدار
فرهنگ لغت هوشیار
پرزناک
پرزناک
پرپرز: جامۀ پرزناک. (زمخشری)
لغت نامه دهخدا
لرزناک
لرزناک
آنکه دچار لرزه است، لرزدار، لرزه دار، لرزنده
فرهنگ فارسی عمید
لرزناک
لرزناک
بسیار لرزنده
فرهنگ لغت هوشیار
لرزناک
لرزناک
بسیار لرزنده. بسیار لرزان
لغت نامه دهخدا
مرزناک
مرزناک
از روستاهای بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
پرناک
پرناک
جوان، برنا
فرهنگ نامهای ایرانی
پرناک
پرناک
که پر بسیار دارد پرپر: (غداف کرکس پرناک) (منتهی الارب)
فرهنگ لغت هوشیار
پرناک
پرناک
پُرپَر: غُداف، کرکس پرناک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا