جدول جو
جدول جو

معنی پرستاری - جستجوی لغت در جدول جو

پرستاری
شغل و عمل پرستار، مراقبت کردن از شخصی که توانایی انجام کارهای روزمرۀ خود را ندارد
تصویری از پرستاری
تصویر پرستاری
فرهنگ فارسی عمید
پرستاری
(پَ رَ)
تیمار. خدمت. حضانت. تیمارداری. زواری: زهد در دنیاو پرستاری اولی القربی. (ترجمه تاریخ یمینی) ، بیمارداری. بیماروانی. بیماربانی. تمریض.
- پرستاری کردن، تیمار داشتن
لغت نامه دهخدا
پرستاری
تیمار داری، تیمار، خدمت
تصویری از پرستاری
تصویر پرستاری
فرهنگ لغت هوشیار
پرستاری
توجه، تیمار، حضانت، خدمت، مراقبت، نگهداری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پرستار
تصویر پرستار
کسی که از پیران یا کودکان مراقبت می کند، کسی که در بیمارستان از بیماری مواظبت می کند، خدمتکار، غلام، کنیز، مطیع، فرمانبردار، برای مثال پرستار امرش همه چیز و کس / بنی آدم و مرغ و مور و مگس (سعدی۱ - ۳۴)
فرهنگ فارسی عمید
(اَ حَ)
پرستار. امه. کنیز. کنیزک. داه:
ز بهر حشمت او را شده ست در شب و روز
بنات نعش پرستاره و رهی ذکاش.
سنائی
لغت نامه دهخدا
(پَ رَ رَ / رِ)
خدمتکاری. (فهرست شاهنامۀ ولف)
لغت نامه دهخدا
خدمتکار (مطلقا) خادم، غلام بنده برده عبد، کنیز خادمه امه حاضنه داه مقابل حره، فرمانبردار مطیع، پرستنده عابد عبادت کننده، زن همسر زوجه، زنی که در بیمارستان از بیماران بیماروان مریض دار خادم بیماران، پاسدار حافظ حارس ملازم گوشدار، جمع پرستاران. یا پرستاران خیال. شعرا و صاحبان نظم و نثر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرستارگی
تصویر پرستارگی
عمل پرستاره خدمتکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
خدمتکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
((پَ رَ))
خدمتکار، خادم، غلام، کنیز، کسی که خدمت بیماران می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
ممرّضةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
Caregiver
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
soignant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شب پرستاره
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
देखभाल करने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
طرفداران، فن
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
نگہداشت کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
সেবিকা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
mtoa huduma
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
bakıcı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
간병인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
介護者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
מטפל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
ผู้ดูแล
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
pengasuh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
сиделка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
verzorger
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
cuidador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
caregiver
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
cuidador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
opiekun
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
опікун
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
Pflegekraft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرستار
تصویر پرستار
看护
دیکشنری فارسی به چینی