کسی که از پیران یا کودکان مراقبت می کند، کسی که در بیمارستان از بیماری مواظبت می کند، خدمتکار، غلام، کنیز، مطیع، فرمانبردار، برای مثال پرستار امرش همه چیز و کس / بنی آدم و مرغ و مور و مگس (سعدی۱ - ۳۴)
کسی که از پیران یا کودکان مراقبت می کند، کسی که در بیمارستان از بیماری مواظبت می کند، خدمتکار، غلام، کنیز، مطیع، فرمانبردار، برای مِثال پرستار امرش همه چیز و کس / بنی آدم و مرغ و مور و مگس (سعدی۱ - ۳۴)
خدمتکار (مطلقا) خادم، غلام بنده برده عبد، کنیز خادمه امه حاضنه داه مقابل حره، فرمانبردار مطیع، پرستنده عابد عبادت کننده، زن همسر زوجه، زنی که در بیمارستان از بیماران بیماروان مریض دار خادم بیماران، پاسدار حافظ حارس ملازم گوشدار، جمع پرستاران. یا پرستاران خیال. شعرا و صاحبان نظم و نثر
خدمتکار (مطلقا) خادم، غلام بنده برده عبد، کنیز خادمه امه حاضنه داه مقابل حره، فرمانبردار مطیع، پرستنده عابد عبادت کننده، زن همسر زوجه، زنی که در بیمارستان از بیماران بیماروان مریض دار خادم بیماران، پاسدار حافظ حارس ملازم گوشدار، جمع پرستاران. یا پرستاران خیال. شعرا و صاحبان نظم و نثر