فرو بردن میخ در چیزی و سر آنرا با چکش و مانند آن کوبیدن و پهن کردن محکم کردن چیزی در چیزی مانند میخی که در تخته زنند و دنباله آنرا از جانب دیگر خم دهند و محکم کنندفرو بردن میخ در چیزی و سر آنرا با چکش و مانند آن کوبیدن و پهن کردن محکم کردن چیزی در چیزی مانند میخی که در تخته زنند و دنباله آنرا از جانب دیگر خم دهند و محکم کنند
پرسش کردن سوال کردن استفهام، پژوهش کردن از حال کسی احوالپرسی کردن احوال پرسیدن جویای حال شدن از سلامت حال کسی آگاهی خواستن تفقد کردن تفقد، دستوری طلبیدن اجازه خواستن، عیادت کردن عیادت، باز خواست مواخذه گرفتن بر، جواب سلام دادن، یا از خر پرسیدن که شنبه کی است. یا پرسیدن از چیزی یا کسی. پژوهش کردن آگاهی خواستن جویاشدن استعلام استخبار تحقیق کردن یا مپرس، که مپرس، نظیر: که مگو دیگر نگو. یا نگو نپرسپرسش کردن سوال کردن استفهام، پژوهش کردن از حال کسی احوالپرسی کردن احوال پرسیدن جویای حال شدن از سلامت حال کسی آگاهی خواستن تفقد کردن تفقد، دستوری طلبیدن اجازه خواستن، عیادت کردن عیادت، باز خواست مواخذه گرفتن بر، جواب سلام دادن، یا از خر پرسیدن که شنبه کی است. یا پرسیدن از چیزی یا کسی. پژوهش کردن آگاهی خواستن جویاشدن استعلام استخبار تحقیق کردن یا مپرس، که مپرس، نظیر: که مگو دیگر نگو. یا نگو نپرس
پرچ کردن، کوبیدن و پهن کردن سر میخ که از یک طرف تخته یا چیز دیگر بیرون آمده باشدپرچ کردن، کوبیدن و پهن کردن سر میخ که از یک طرف تخته یا چیز دیگر بیرون آمده باشد