معنی پرمخیدن - فرهنگ فارسی عمید
معنی پرمخیدن
پرمخیدن
برمخیدن، خودسری و نافرمانی کردن، از پدر و مادر نافرمانی کردن، عصیان ورزیدن
تصویر پرمخیدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پرمخیدن
برمخیدن
برمخیدن
خودسری و نافرمانی کردن، از پدر و مادر نافرمانی کردن، عصیان ورزیدن
فرهنگ فارسی عمید
پرمخیده
پرمخیده
مخالف و خودرأی را گویند و فرزندی را نیز گفته اندکه عاق و عاصی پدر و مادر شده باشد. (برهان). عاق وسرکش. (رشیدی). فرزند عاق. (جهانگیری) : بد او را یکی پرمخیده پسر ز بهر جهان بر پدر کینه ور. ابوشکور
لغت نامه دهخدا
برمخیدن
برمخیدن
مُرَکَّب اَز: بر + مخ + -یدن، مخالفت و نافرمانی پدر و مادر کردن و عاق و عاصی شدن. (برهان)
لغت نامه دهخدا
درمخیدن
درمخیدن
مخیدن. (یادداشت مرحوم دهخدا). درمجیدن. برمجیدن. خزیدن: سبک نیک زن سوی چاکر دوید برهنه به اندام من درمخید. رودکی. رجوع به مخیدن شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.